این امامزاده در قریه آب اندرمان شهر رى واقع است و توده مردم تهران به خصوص بانوان معتقدند گل و لاى آبى كه در دو گودال كوچك این محل وجود دارد، درمان بسیار نافع و مؤثرى جهت بیمارى‌‌هاى جلدى مانند كهیر و سودا و غیره است. اسم قریه هم تركیبى از همین معنى بوده، مى‌‌رساند كه چنین خاصیتى را از روزگاران دراز در آب دو گودال قریه مزبور سراغ داشته‌‌اند و همین امر موجب شده است كه قریه را به نام آب اندرمان بخوانند و بدین ترتیب سفارش ماندن در آب آن‌‌جا را بنمایند.

 یكى از باصفاترین و با روح‌‌ترین زیارتگاه‌‌هاى اهالى تهران بقعه بسیار شیوا و زیباى امامزاده ابوالحسن مى‌‌باشد. هیئت خارجى بقعه و گنبد آن خیلى شباهت به بقعه امامزاده عبدالله (ع) دارد و در این مورد نیز تصور مى‌‌رود معمار تعمیر و تغییر هر دو بنا یك نفر بوده، با این اختلاف كه بقعه امامزاده ابوالحسن (ع) ساده‌‌تر ساخته شده است. مدخل بقعه از طرف شمال است وایوانى شبیه ایوان امامزاده عبدالله (ع) دارد كه دو جرز آجرى ساده در طرفین آن قرار دارد. بر بالاى دیوار ایوان كتیبه‌‌اى مشتمل بر هشت بیت شعر مرثیه به خط نستعلیق گچ‌‌برى كرده‌‌اند كه بیت اول آن چنین است:

 گردون بسوخت ز آتش غم جان فاطمه (یا ابا عبدالله)

 شرمى نكرد از دل سوزان فاطمه (یا ابا عبدالله) بر روى درى كه رواق را به حرم مربوط مى‌‌سازد، این كتیبه به خط ثلث بسیار شیوا به طور برجسته مرقوم شده است:

 «وقف هذا الباب على بقعة الشریفة امامزاده ابوالحسن بن امام جعفرصادق علیه‌‌السلام خواجه گودرزبن خواجه جمشید در زمان دولت سلطان عادل محمد شاه غازى.»

 ضریح چوبى بسیار قشنگى دارد. طول ضریح مختصرى كمتر از سه متر و عرض آن كمى بیش از 2/5 مى‌‌باشد. این ضریح بهترین در دوره قاجاریه است. مرقد كاشى فیروزه‌‌رنگ جدید در وسط ضریح پدیدار مى‌‌باشد.

 در زیارت‌‌نامه‌‌اى نسبت صاحب مرقد چنین ذكر شده است: «… السلام علیك یا اباالحسن یا على بن حسین بن عیسى بن محمد بن على المدفون بالعُریض بن جعفرالصادق.»

 از روى یادگارى‌‌هایى كه بر ضریح نوشته‌‌اند، معلوم مى‌‌شود ضریح مزبور در زمان ناصرالدین‌‌شاه ساخته شده است.

 در نزدیك ایوان بقعه مانند امامزاده عبدالله (ع) آب انبارى است كه زوار از آن استفاده مى‌‌كنند. بر روى بست آهنى زنجیر در ورود به بقعه این نوشته به خط ساده با اغلاطى كه عیناً مى‌‌آید خوانده مى‌‌شود:»وقف امامزاده ابوالحسن نمود حاجى حسن زنجیر ساز هركس تمع (طماع) كند به لعنت خدا و رسول گرفتار شود (1257 ق.)» / آثار تاریخى طهران، ص 166.

 على شیخ شهاب‌‌الدین رازى از دانشمندان شیعى و شاعران آن زمان رى است كه پدر در پدر تولیت امامزاده ابوالحسن را داشتند. این بیت از اوست:

 بگذشت بهار و لب جویى نگرفتیم

    در پاى گلى دست سبویى نگرفتیم

 / هفت اقلیم، ص 57.