[عربى + فارسى] كلمه‌‌اى رمزى براى تبادل میانِ افراد و شناسایى آن‌‌ها به هنگام رفت و آمدهاى شبانه در اماكن نظامى؛ «در محل احتیاط هر نوبه كه قراول را عوض مى‌‌نمایند اسم شب را هم تغییر دهند». (بهرام میرزا، 1267 ق.، برگ 146). «آن‌‌وقت رسم چنین بود كه اسم شب قراول‌‌هاى دور عمارت را شاه به خط مبارك نوشته به توسط على‌‌رضاخان غلام‌‌بچه‌‌باشى كه حالا عضدالملك است، نزد عزیزخان، سردار كل، مى‌‌فرستاد.» روزنامه خاطرات (اعتمادالسلطنه، 1292-1313 ق: ص 269). «گزمه‌‌هاى بزرگى كه عقبه پیش‌‌قراول به خارج مى‌‌فرستد به اسم شب حركت مى‌‌كنند.» (دستورالعمل، قرن 13 ق: برگ 44). «دستورالعمل لازمه فردا را با اسم شب گرفته مراجعت كرده…» (عبدالكریم میرپنج، 1305ق.؛ 20). «شب‌‌ها از ساعت چهار به بعد هر كس در كوچه بود مى‌‌گرفتند و «اسم شب« متروك بود و شب‌‌ها سوار و سرباز مى‌‌گشت.» (تفرشى، 1324ق. 23) / فرهنگ اصطلاحات قاجار.

 در تهران قدیم وقتى شب‌‌ها طبل بگیر و ببند به صدا درمى‌‌آمد و براساس قانون كسى حق رفت و آمد در شهر را نداشت، وظیفه میر شب حكم مى‌‌كرد از طریق مأمورانش افرادى را كه بى‌‌دلیل در شهر تردد داشتند دستگیر كند و مورد بازجویى قرار دهد. از سویى چون براى عده‌‌اى (مثلاً میراب‌‌ها) ضرورت داشت كه حتى در ساعات ممنوعه در شهر رفت و آمد داشته باشند، غروب هر روز نامى براى شب انتخاب و به شبگردان ابلاغ مى‌‌شد و به این نحو تنها كسانى كه قبلاً از نام شب آگاهى پیدا كرده بودند، مى‌‌توانستند شب هنگام تردد نمایند.

 میرزا على لعل، یكى از پزشكان تبریز كه طبع شعرى هم داشت و اتفاقاً هنگام اقامتش در تهران شبى به چنگ مأمورین حكومتى افتاده و برایش مشكلاتى ایجاد شده بود، در شعر مطایبه‌‌آمیزى مى‌‌گوید:

 گفت چشمش به زلف، كانى شبگرد

«اسم شب» ده كه رسم شهر این است

 سر فرو برد زلف در گوشش

گفت آهسته اسم شب چین است

 اسم شب توسط جمع حاكم، رئیس نظمیه، رئیس قراولخانه‌‌ها و رئیس كشیكخانه تعیین و به اشخاص مورد نظر داده مى‌‌شد. / تاریخ صد ساله ایران «اعظام الوزاره»، حسن قدسى، ص 27.