ساختن ارگ و احداث دژ و حصار و برج از زمانى معمول گردید كه مهاجرین ایرانى كه قبلاً كوچ كرده بودند در ابتداى هزاره اول قبل از میلاد، در مقام دفاع از خانمان خود در مقابله با مهاجرین و مهاجمین جدید كه مسلح به اسلحه آهنى و  اسب و گردونه بودند، برآمدند. انگاره و سرمشق این معماران سه هزار ساله تقلید از پناهگاه‌‌هاى كوهستانى و معمارى روستایى و شهرى مردم بومى ایران و «اوبه»ها و چادر سیاه‌‌ها و آلاچیق‌‌هاى آباء اجدادى خود بوده است.

 دژسازى و استقرار برج و بارو بعدها در دوران‌‌هاى تاریخى ماد، هخامنشى، پارت، ساسانى و اسلامى با نفوذ عناصر و عوامل قومى و منطقه‌‌اى تكمیل و تحت عناوین مكتب و سبك معمارى خاصى تثبیت گردید. ابتدا دژ و حصار به وجود آمد و سپس «كهن‌‌دژ« كه نقطه اصلى شهر بود. در حفاظ بارویى استوار پدید آمد كه قدرت حكومت در آن تمركز داشت. پیرامون كهن‌‌دژ بخش مسكونى شهر، یعنى شهرستان قرار داشت كه اقامتگاه كشاورزان و طبقات مرفه بود. برگرد شهرستان حصار و در پاى حصار خندقى حفر مى‌‌شد. خارج از این حصار «بیرون» قرار داشت كه محل پیشه‌‌وران و استقرار بازارها بود.

 

 

محوطه کاخ گلستان

 

 این بافت شهرى در دوره‌‌هاى اسلامى تغییر مختصرى یافت، به این صورت كه كهن‌‌دژ به ارگ و دارالحكومه و شهرستان به محل بازار و مسجد آدینه تغییر نام یافت. كشتارگاه، راسته مسگرها، درودگرها و كوره‌‌پزخانه‌‌ها، دباغ‌‌خانه‌‌ها و بالاخره گورستان در این محدوده قرار داشت و در زیر دست آن‌‌ها زمین‌‌هاى زراعتى واقع بودند كه به روستاها منتهى مى‌‌شدند. تا قبل از تمدن ماشینى این بافت شهرى معمول و متداول بود. تهران و بیشتر شهرهاى ایران تا صد سال پیش داراى چنین بافتى بوده‌‌اند.

 به تدریج معمارى برج و بارو و حصار و خندق در ساختمان‌‌هاى شهرى در زمان مادها، هخامنشیان و پس از آن به صورت شهرهاى مدور و محصور به برج و بارو در دشت‌‌ها، در زمان پارتیان، ساسانیان و بالاخره در دوره اسلامى متداول گردید.

 گو این‌‌كه ارگ سلطنتى تهران به عنوان تختگاه پادشاهى داراى پیشینه اندكى بیش از دویست سال است، اما سابقه احداث بناى حكومتى در این نقطه از پایتخت كم و بیش به ششصد سال مى‌‌رسد.

 نخستین خانه مهمى كه در محل ارگ تهران ساخته شد، خانه باباشیخ خان تهرانى است. در آن روزگار رودخانه پس قلعه كه از دامنه‌‌ها و دره‌‌هاى جنوب قله توچال سرچشمه مى‌‌گرفت پس از طى مسافتى به تهران مى‌‌رسید و شاخه‌‌اى از آن از محل میدان امام (توپخانه سابق) وارد محوطه ارگ مى‌‌شد. این رود مسافتى را از شمال به جنوب مى‌‌پیمود و حوالى كاخ گلستان به سمت شرق منحرف مى‌‌شد و به محل چال میدان مى‌‌رسید و بعد از عبور از زیر پل سرپولك تا آبادى دولاب ادامه مى‌‌یافت.

 

 

 

محوطه ارگ

 

 خانه باباشیخ در محوطه ارگ و در ضلع غربى این رودخانه واقع بود. بابا شیخ از گونزالس كلاویخو، سفیر پادشاه اسپانیا، كه به دربار امیرتیمور اعزام شده بود به سال 806 ق./ 1404 م. در خانه‌‌اش پذیرایى كرد.

 این خانه به قدرى بزرگ و عظیم بود كه شایسته پذیرایى از سفیر اسپانیا و میهمان امیرتیمور بود. بنابراین خانه باباشیخ را مى‌‌توان نخستین قصر حكومتى تهران و سنگ بناى ارگ سلطنتى دانست.

 علت انتخاب این محل براى احداث خانه خان را اگر بكاویم، درمى‌‌یابیم در آن روزگار كه تجمع خانه‌‌هاى مسكونى آبادى تهران حوالى سرپولك بوده است، خانه خان به اندازه كافى از مركز سكونت رعایا براى حفظ شأن خان دور بوده، هر چند این دورى آن‌‌قدر نبود تا براى به خدمت گرفتن تعدادى از آنان براى خدمات این قصر، خان را دچار مشكل كند. قرار گرفتن بر بلندى (به منظور در امان ماندن از سیل)، مجاورت كنار رودخانه و نیز وسعت زمین در وجود سه چشمه از دیگر عوامل انتخاب این محل براى احداث خانه خان است.

 به سال 961 ق. كه حصار تهران به فرمان شاه طهماسب بنا شد، اهمیت تهران نیز افزون گشت.

 

 

ارگ و برج آقامحمدخانی و میدان ارگ

 

 در سال 028 ق. پیترو دلاواله، سیاح ایتالیایى، همراه شاه عباس از تهران دیدن مى‌‌كند و كمى بعد به سال 1037 ق. سر توماس هربرت انگلیسى چند روزى در تهران مى‌‌ماند. این دو تن اروپایى در سفرنامه‌‌هاى خود هرچند به محل خانه خان اشاره نمى‌‌كنند، از وجود این خانه به مثابه بهترین خانه تهران یاد كرده‌‌اند. دلاواله از چنارهاى قطورى نوشته كه در شهر تهران دیده است. شاه عباس در این زمان براى نخستین بار براى تهران بیگلربیگى برمى‌‌گزیند و او را رئیس ایالتى مى‌‌كند كه تا فیروزكوه كشیده مى‌‌شد. از این مطالب مى‌‌توان چنین نتیجه گرفت كه حاكم تهران یا بیگلربیگى باید در همان خانه، خانه‌‌اى كه باباشیخ دویست سال پیش بنا كرده بود، استقرار یافته باشد. البته به احتمال قوى بناى باباشیخ تعمیر و یا ساختمانى از نو ساخته شده، لیكن هرچه باشد در محوطه همان خانه رخ داده است.

شاه عباس در همین محوطه، چهار باغى احداث كرد با درختان چنار فراوانى كه تعدادى از آن‌‌ها را هنوز در كنار اندك چنارهاى دوران بابا شیخ در محوطه كاخ گلستان مى‌‌توان دید.

 چهار باغ پارك تیمورى را در برمى‌‌گرفت به روایت محمدتقى مصطفوى شرق آن خیابان ناصرخسرو و غرب آن خیابان خیام و… بود. / هنر معمارى در ایران نقل از تهران به روایت تاریخ، ص 75.

 از آن دوران اطلاعات زیادى درباره ارگ در دست نیست، اما مى‌‌توان گفت كه بنایى را كه باباشیخ بنیاد كرد با گذشت زمان نه تنها از میان نرفت بلكه به سبب حُسن انتخاب محل و اهمیت آن خانه تا دوران صفویه ادامه حیات پیدا كرد.

 چهارباغ در محلى بوده كه حالا ارگ سلطنتى است. / مرآت‌‌البلدان، ج 1، ص 32.

 تاورنیه در 1074 ق. به ایران آمده و در سفرنامه‌‌اش از تهران هم یاد كرده است، لیكن آگاهى و خبرى از مقر حاكم نمى‌‌دهد.

 شاه سلیمان صفوى (1105-1077ق.) در محوطه مقر حكومتى قصرى بنا كرد. لرد كرزن و دیگر نویسندگان انگلیسى به این موضوع اشاره كرده‌‌اند.

 بعدها شاه سلطان حسین (1105-1134 ق.) آخرین پادشاه صفویان، درى افندى، سفیر عثمانى را در همین قصر به حضور پذیرفت. این ایام مصادف بود با شورش محمود افغان كه تا اصفهان (پایتخت) آمد و شاه به طور موقت در تهران استقرار یافت. منظور از ذكر این حوادث اشاره به وجود عمارت سلطنتى بدان روزگار در تهران است. یعنى قصرى كه دست‌‌كم شایسته اقامت موقت شاه ایران باشد. در حقیقت مى‌‌خواهیم بگوییم كه اهمیت ارگ در این زمان باز هم از گذشته بیشتر شد. لیكن این را هم باید دانست كه در این زمان هنوز ارگ، صاحب حصار مجزا از حصار شهر نشده بود.

 بعدها افغان‌‌ها به تهران وارد و در محل «خان‌‌نشین« یعنى همان ارگ مستقر شدند و اینان بودند كه مبادرت به ساخت حصار ارگ نمودند، حصارى كه تا دوره ناصرى چندین بار اصلاح و ترمیم شد. دروازه اسدالدوله (دروازه دولت بعد) را افاغنه در ضلع شمالى حصار (محل كنونى میدان امام = توپخانه) بنا كردند.

 بعد از این دوره، تاریخ ایران شاهد ظهور نادر است. نادر به تهران آمد، چند روزى ماند و رضاقلى پسرش را به حكومت ایالت تهران برگزید. باز هم ارگ تهران پذیراى نادر و بعد پسرش بود كه این خود موجب ارج و اعتبار بیشتر ارگ تهران شد.

 

ارگ تهران

 

 با مرگ نادر مدعیان سلطنت سر برآوردند. در آن میان كریم خان و محمدحسن خان قاجار نامدارتر از دیگران بودند. این دو مدتى به جنگ و ستیز پرداختند تا آن‌‌كه كریم خان در پى محمدحسن خان به تهران رسید و رقیب به مازندران گریخت. از بخت بد قاجاریان مدت زیادى طول نكشید كه سر محمدحسن خان را بریدند و در ارگ تهران نزد كریم خان آوردند.

 بعد از این واقعه اعتمادالسلطنه مى‌‌نویسد: «سلطنت ایران مستقلاً كریم خان را شده، در دیوان‌‌خانه تهران به تخت شاهى نشست و این در هزار و صد و هفتاد و دو بود.»

 چنین برمى‌‌آید كه كریم خان در همان عمارت قدیمى ارگ مستقر مى‌‌شود كه تصمیم بر اعلام پایتختى تهران مى‌‌گیرد ولى بعدها اتفاقاتى رخ مى‌‌دهد كه او را از این كار منصرف مى‌‌نماید.

 ارگ در این زمان ارج و قرب بیشترى یافت و به فرمان كریم خان بناهایى در آن بنا شد. اعتمادالسلطنه در این باره مى‌‌نویسد: «در تابستان 1272 ق. كریم خان به شمیران رفته و حكم كرد در غیبت او بناى عمارت سلطنتى و دیوان‌‌خانه بزرگ و باغ جنت دیوان‌‌خانه و یك دست حرم‌‌خانه در تهران بنا كردند.»

 خلوت كریم‌‌خانى (از بناهاى او) عمارت كوچكى بود در شمال غربى محوطه گلستان چسبیده به تالار سلام. ! خلوت كریم‌‌خانى.

 بعد كریم‌‌خان نظرش را تغییر داد و به شیراز رفت و در آن‌‌جا به سال 1193 ق. به جهان باقى شتافت. در این هنگام آغامحمدخان از شیراز گریخت و براى كسب تخت پادشاهى با مدعیانى از خاندان زند و جز آن بسیار جنگید.

 تا این‌‌كه «روز یكشنبه یازدهم جمادى الاولى 1200 هجرى كه روز نوروز بود… در تهران جلوس نمود. سكه زدند و خطبه خواندند… این شهر را دارالخلافه خواندند…»

 آغامحمدخان به دلایلى بسیار تهران را مناسب پایتختى یافت. او در توسعه و اعتبار آن كوشید. تهران به روزگار این پادشاه قجر شهرت سلطنتى به خود گرفت، اما در عمر كوتاه او كار عمده‌‌اى در ارگ سلطنتى انجام نشد. فقط بناهاى دوران صفویه و زندیه تعمیر شد.

 در این عصر در گوشه شمالى حصار ارگ و نزدیك دروازه اسدالدوله (دروازه دولت بعد) دو امامزاده به نام‌‌هاى روح الله و غیبى بود و در گوشه جنوب شرقى، مدرسه و مسجد حكیم از روزگار صفویه قرار داشت. بناهاى سلطنتى ارگ عبارت بودند از عمارت سلطنتى، دارالحكومه، حرم‌‌خانه، خلوتخانه، عمارت خاصه، باغ و دیوان‌‌خانه‌‌اى به سبك ساسانى. (فزون بر این‌‌ها اصطبل سلطنتى نیز در غرب عمارت اصلى واقع بود و میدانى بسیار بزرگ‌‌تر از میدان ارگ كنونى با نام میدان توپخانه در جنوب عمارات ساخته شده بود و جنب ضلع شرقى دیوان‌‌خانه برج آقامحمدخانى احداث شده بود).

 ستون‌‌هاى سنگى عمارت كریم خانى، آینه و در و نقاشى را به فرمان آغامحمدخان از شیراز به تهران آوردند و در ایوان تخت مرمر نصب كردند.  رتخت مرمر.

 در این زمان بقیه اراضى ارگ زمین بایر بود.

 با كشته شدن آقامحمدخان فتحعلى شاه بر تخت سلطنت جلوس كرد. در عهد این پادشاه كه قرین به چهل سال دوام داشت، بناهایى در ارگ سلطنتى ساخته شد و كم و بیش با افزایش ساكنان ارگ شكل محله‌‌اى جدا از دیگر محله‌‌هاى عتیق تهران پیدا كرد.

 

 

  دروازه جنوبی سبزه میدان

 

 در این دوره افزون بر بناهاى عصر آغامحمدخان، این عمارت و ساختمان‌‌ها را در ارگ ساختند: 1. عمارت بادگیر در گوشه جنوب شرقى محوطه ارگ و شمال مدرسه و مسجد حكیم. 2. عمارت خورشید در شمال تخت مرمر (مقابل كاخ دادگسترى كنونى). 3. عمارت سروستان در شمال عمارت خورشید. 4. تالار طنبى یا عمارت عشرت آیین جنب ضلع شرقى عمارت سروستان. 5. عمارت اندرونى در محوطه شرقى عمارت خورشید. 6. در جایى كه بعدها قورخانه بنا شد و امروز ضلع غربى میدان امام (توپخانه) و ایستگاه مترو قرار دارد، براى قشون لشكرخانه احداث شد. 7. سفارتخانه روسیه (بعد از كشته شدن گریبایدوف سفیر روسیه در تهران، سفارتخانه روسیه را با نام سراى اروس به محلى در محوطه ارگ در شمال عمارت سروستان منتقل كردند.) 8. عمارت سردر. 9. عمارت خروجى. 10. توپ مروارید.

 فتحعلى شاه در سال 1250 ق. درگذشت، محمدشاه نوه او بر تخت سلطنت جلوس كرد. در دوران كوتاه پادشاهى وى تغییراتى در بناهاى ارگ رخ نداد. محمدشاه به سال 1264ق. از دنیا رفت و ناصرالدین شاه پسرش سلطنت پنجاه ساله‌‌اش را آغاز كرد. در عصر ناصرى بیشترین تغییرات در عمارات ارگ سلطنتى اتفاق افتاد.

 فهرست بناهاى احداثى و تغییراتى كه بدین روزگار در ارگ رخ داد از این قرار است:

 1. به فرمان امیركبیر به سال 1264ق. خیابان‌‌هاى ارگ براى حركت كالسكه تعریض شد.

 2. میدان شاه دوره فتحعلى شاه به سال 1267 و به فرمان امیركبیر به میدان توپخانه تغییر نام یافت.

 

 

میدان توپخانه

 

 3. دروازه اسدالدوله را كه مربوط به عصر افاغنه بود خراب كردند و از نو ساختند و آن را دروازه دولت نام نهادند.

 4. در گوشه شمال مجاور ضلع شرقى حصار ارگ مدرسه دارالفنون ساخته شد.

 5. به سال 1281 ق. در مجلس میدان توپخانه قدیم (ارگ) باغى به نام گلشن با یك استخر آبى ساختند.

 6. در سال 1281 ق. خندق‌‌هاى شمالى و شرقى ارگ پر شد و خیابان ناصریه (ناصرخسرو) در آن‌‌جا احداث شد.

 7. با تمهید ناصرالدین شاه متبرك دانستن چنارى كهنسال در داخل ارگ كه به چنار عباس‌‌على معروف بود و به مثابه امامزاده شهرت گرفت.

 8. اوایل دوره ناصرى خانه محمدناصرخان ایشیك آقاسى باشى در جنوب دارالفنون احداث شد.

 9. كالسكه خانه مباركه در مجاورت ضلع شمالى حصار احداث شد.

 10. خانه محمدقاسم خان (جنوب انبار غله یا شكرخانه سابق).

 11. خانه میرزا یعقوب خان در شمال سفارت خانه روسیه.

 12. مدرسه مهد علیا (مجاور سفارتخانه روسیه).

 13. خانه مشیرالدوله در مجاورت ضلع غربى ارگ.

 14. تكیه دولت در جنوب خانه مشیرالدوله.

 15. اصطبل مباركه مجاور ضلع جنوبى تكیه دولت.

 16. بالاخانه اعتضادالسلطنه در جنوب عمارت خورشید.

 17. برج اطلس در جنوب شرقى مدرسه مهدعلیا.

 18. عمارت محمدتقى میرزا حاكم تهران.

 19. باغ مهدعلیا.

 20. عمارت مهد علیا.

 21. خزانه مباركه.

 22. عمارت فروغ‌‌السلطنه.

 23. خلوت سلطانى (خلوت كریم‌‌خانى).

 24. تالار الماس در جنوب خزانه مباركه.

 25. كلاه فرنگى در شرق صندوق‌‌خانه مباركه.

 26. صندوق‌‌خانه مباركه.

 27. دریاچه و باغ چهل ستون.

 28. انبار در ضلع غربى عمارت بادگیر.

 29. عمارت حاجى سیف‌‌الدوله.

 30. مسجد ظل‌‌السلطان.

 31. جبه خانه مجاور ضلع جنوبى ارگ.

 32. دفترخانه مباركه در جنوب انبار توپخانه مباركه.

 33. انبار توپخانه مباركه.

 34. لشكرخانه دوره فتحعلى شاه به انبار غله تبدیل شد.

 35. احداث خانه‌‌هاى رعیتى در اراضى غربى دارالفنون.

 36. آسیاب بخار در غرب دارالفنون.

 37. قورخانه در گوشه شمال غربى ارگ.

 38. خانه عزیزالسلطان در جنوب دارالفنون.

 39. خانه‌‌هاى رعیتى در جنوب قورخانه.

 40. مجمع الصنایع جدید مجاور مدرسه مهد علیا.

 41. خانه ادیب الملك در غرب كارخانجات و خانه مباركه.

 42. مخزن ملبوس اهالى نظام كه محل تكیه دولت قدیم است.

 43. كارخانجات و خانه.

 44. انتقال انبار غله از شمال ارگ (قورخانه) به جنوب مخزن ملبوس.

 45. عمارت شمس العماره در شرق محوطه باغ گلستان.

 46. تكیه دولت جدید در غرب عمارت بادگیر.

 47. خانه دكتر فووریه در غرب مدرسه حكیم.

 48. نقاره‌‌خانه در جنوب میدان ارگ.

 49. باغ گلستان.

  50. دیوانخانه در شمال تخت مرمر.

 51. برج آغامحمدخان خراب و كاخ ابیض به جاى آن بنا شد.

 52. احداث اندرونى جدید به سال 1299 ق. به مساحت 25 هزار متر مربع.

 53. در ضلع شرقى میدان ارگ گرم‌‌خانه یا گلخانه.

 54. عمارت گالرى در غرب حیاط زرگرخانه.

 محیط حصار ارگ به استناد نوشته دكتر پولاك پزشك ناصرالدین شاه، 1872 متر بود كه در دوره كریم خان تجدید بنا شد و در دوره ناصرى از میان رفت و خیابان‌‌هاى ناصریه (ناصرخسرو(، جبه خانه (15 خرداد) و جلیل آباد (خیام) پدید آمد.

 ناصرالدین شاه در سال 1313 ق. با گلوله تپانچه میرزا رضاى كرمانى به قتل رسید و مظفرالدین شاه پسرش جانشین او شد.

 با سپرى شدن دوره ناصرى آخرین ذخیره‌‌هاى خزانه دولتى نیز به پایان رسید. دولت‌‌هاى بیگانه بیش از پیش در امور داخلى دخالت داشته، قرضه‌‌هاى سنگین كه مظفرالدین شاه از این دولت‌‌ها گرفت و بسیارى عوامل اعتراض مردم را به حكومت و استبداد به دنبال داشت، تا این‌‌كه در آخرین روزهاى عمر مظفرالدین شاه مردم به مشروطیت دست یافتند، اما با آمدن محمدعلى شاه كشور ضعیف و درمانده ایران روى خوش ندید آزادى خواهان او را از سلطنت خلع كردند. احمدشاه نیز نتوانست سر و سامانى به حكومت در حال احتضار قاجاریه بدهد و بالاخره با سقوط این سلسله قرعه به نام پهلوى اصابت كرد. ارگ در این سال‌‌ها كه دولت سامانى نداشت و پولى در اختیارش نبود تغییرى نكرد.

 با روى كار آمدن رضاخان وضع به كلى تغییر كرد، شیوه معمارى دگرگون شد. با خراب شدن حصار ناصرى و دروازه‌‌ها حكومت ضمن نشان دادن اصلاحات و تحولات مترقیانه در باطن قصد محو كردن آثار و سلسله پیش از خود را نیز داشت. بنابراین ارگ سلطنتى هم مانند دیگر نقاط تهران دچار خرابى و تحول شد. تكیه دولت خراب شد. عمارات اندرونى و اصطبل‌‌ها، دیوانخانه، انبار غله، مدرسه مهد علیا و… از میان رفت و كاخ دادگسترى، كاخ دارایى و بانك ملى و… به جاى آن‌‌ها ساخته شد.

 نویسنده جهانگشاى نادرى در صفحه 100 مى‌‌نویسد: «ارگ تهران از بناهاى افغانى‌‌هاست.

 ایشان را چنان عادت بود كه ارگ را در محلى مى‌‌ساختند كه از یك سو به صحرا بپیوندد كه در مواقع خطر راه گریز باشد.» / مرآت البلدان، ص 511.

 درباره حصار و خندق ارگ مورخین نظرات مختلف دارند. به همین سبب جستجو در این امر را به مدخل حصار ارگ ارجاع مى‌‌دهیم.

 بررسى آب در ارگ و قنات آن و رودخانه‌‌اى كه از آن مى‌‌گذشته است به دو مدخل رودخانه و قنات ارجاع داده مى‌‌شود. در ارتباط با معمارى بناهاى ارگ كه در دوره پهلوى اول بسیارى از آن‌‌ها تخریب مى‌‌شود به مدخل معمارى باید رجوع شود. براى آگاهى بیشتر از عمارات و متعلقات ارگ باید به مدخل نام آن‌‌ها رجوع نمود.

 اما هیچ دلیلى در دست نیست تا بتوان به یقین گفت كه این پارك در محل ارگ بوده یا این‌‌كه ارگ جایگزین یكى از دو قصر تهران نشده باشد. این بخش بدون تردید همان‌‌گونه كه گفته شد، ضلع شمال غربى مجتمع شهرى عصر تیموریان را تشكیل مى‌‌داده و پارك و اقامتگاه داراى حصار بوده و از همان زمان، به هنگام حضور حاكم ولایت یا عبور پادشاه از محل نقش مركز ادارى را ایفا مى‌‌كرده است. این مجموعه با این شرایط هسته ارگ سلطنتى آتى تهران را تشكیل داده است. این ارگ بعدها به شكلى كاملاً تكامل یافته‌‌تر طرح‌‌ریزى شد. / باغ مسكونى، ص 20.

 بناى نخستین كاخ سلطنتى در تهران، شاه سلیمان فرمان داد در محل چهار باغ و چنارستان شاه عباسى كاخى براى او بنا كنند. این كاخ ساخته شد و بعدها شاه سلطان حسین، درى افندى، سفیر دولت عثمانى را در همین كاخ بار داد و به حضور پذیرفت.

 محمدتقى مصطفوى معتقد است:

 قسمت غربى عمارت بادگیر واقع در ضلع جنوبى باغ گلستان، بناى شاه سلیمانى است كه در زمان فتحعلى شاه تعمیر و نوسازى شده است. / محمدتقى مصطفوى.

 ژان شاردن سیاح مشهور كه در دوره سلطنت شاه سلیمان صفوى به ایران آمده و سیاحت‌‌نامه جامعى از خود باقى گذاشته است، توصیف دقیقى از تهران نكرده و تنها از آن به نام شهرى كوچك یاد كرده است. / ایران و قضیه ایران، ص 401.

 در تابستان سال 1173ق. كریم‌‌خان زند هنگامى‌‌كه براى سر و سامان دادن به اغتشاشات آذربایجان در چمن سلطانیه اردو زده بود، دستور داد دیوان‌‌خانه و عماراتى به سبك ابنیه ساسانى براى او در تهران بنا كنند.

 مؤلف تاریخ گیتى گشا چگونگى احداث این ابنیه را چنین توصیف كرده است:

 «در حالتى كه خیام عزِّ و شان در سلطانیه و زنجان سركوب برجیس و كیوان بود حكم مقدس جارى و فرمان اقدس بر مزاج ملك سارى شد كه عمارتى به جهت خاصه سركار در بلده تهران پردازند. كارگزاران دیوان عدالت اركان شروع به انجام كار و تدارك اسباب بسیار كرده، معماران اقلیدس گشا و بنایان كارآزما و نجاران بدایع نگار و نقاشان هیكل نگار از هر گوشه و كنار جمع‌‌آورده، شروع به اساس این بناى زیبا كرده، در اندك روزى این عمارت بهشت رونق سركوب سپهر مطلق و غیرت چرخ معلق و رَشك طاق كسرى و ایوان خَوَرنَق گشته، در دیوانِ خلد و حرم و مكان‌‌هاى كشیكچى و خدم بنایى چون باغ اِرم آراسته و خانه‌‌اى چون بیتُاالصَنَم به اتمام رسید.»

 با اتمام ساختمان عمارت خاصه و دیوان‌‌خانه، تزیین و مبلمان آن انجام پذیرفت، مؤلف تاریخ گیتى گشا مى‌‌نویسد:

 «در عمارات عالیه طهران محافل بهشت مَشاكل و مجلس مینو شمایل به رسمى كه سزاوار و آیینى كه شایسته آن خَدیو صاحب اقتدار بود صورت  انجام گرفته، خِلعَت‌‌هاى زیبا و كَسوَت‌‌هاى زیبا طِراز سراپا و زینت قامت و پاى چاكران كِریاس سِدره اساس و بندگان درگاه فَلك مُماس گشت.»

 از بناهاى احداثى كریم‌‌خان در تهران، دیوان‌‌خانه و ایوان دارالاماره تغییرات زیادى كرده و بعدها به ایوان تخت مرمر معروف شده است. به گفته صاحب نظران، سابقاً در جوانب ایوان تخت مرمر، امكانات یك كاخ سلطنتى مشتمل بر اندرونى و كشیك‌‌خانه موجود بوده است. / هنر معمارى در ایران، سخنرانى مصطفوى، نقل از تهران به روایت تاریخ، ص 160.

 در تابستان 1172 ق. كریم خان دستور داد از نو برج و بارویى در اطراف ارگ احداث كردند و خندقى به دور آن كندند. / تاریخچه ساختمان‌‌هاى ارگ سلطنتى تهران، ص 107.

 روشن نیست آیا در دوره صفوى كه طرح ارگ سلطنتى ریخته شد حصار و خندق مخصوص به دور آن ساخته بودند یا خیر، اگر هم ساخته بودند افغانى‌‌ها آن را از میان بردند.

 دهخدا در لغتنامه به نقل از منابع خویش كندن خندق دور ارگ را به وسیله آقامحمدخان احتمال داده است.

 اساس قصر معروف به عمارت خروجى در ارگ سلطنتى در زمان آغامحمدخان آماده شد كه به سال 1216 ق. در عهد فتحعلى شاه پایان یافت.» / تاریخچه ساختمان‌‌هاى ارگ سلطنتى، صص 26 و 316.

 در سال 1267ق. هم یك بار دیگر به دستور امیركبیر حصار ارگ تجدید بنا گردید و كوچه‌‌هاى آن براى حركت كالسكه آماده گردید. / تهران ناصرى، ص 40.

 علاوه بر شهر، ارگ نیز جداگانه از خود قلعه و خندق داشته است و در جهان‌‌نماى مسیو ژان و منابع دیگر بدین نكته تصریح رفته است. / جهان‌‌نماى مسیو ژان، ورق 103، ص 1.

 ارنست اورسل از ارگ سلطنتى به روزگار ناصرالدین شاه مى‌‌نویسد:

 «محل سكونت شاه كه ارگ نامیده مى‌‌شود هیچ‌‌گونه شباهتى به كاخ‌‌هاى پادشاهان اروپایى ندارد، نظیر كاخ كرملین مسكو. این عنوان جامع، در واقع یك شهر مخصوصى را دربرمى‌‌گیرد كه به وسیله دیوار سرتاسرى محصور شده است. سابقاً براى اطمینان بیشتر دور آن خندقى نیز كنده و چند فروند توپ آن‌‌جا گذاشته بودند ولى امروزه خندق پر شده و توپ‌‌ها را نیز به قورخانه منتقل كرده‌‌اند. در قسمت شرقى، سفارتخانه روس، كه بعد از قتل گریبایدوف و اعضاء سفارت در سال 1828، سفارتخانه مزبور نیز به ارگ منتقل گردید – در محوطه ارگ قرار دارند.

 میدان داخل ارگ، میدان شاه، همیشه محل تجمع تعداد زیادى از بیكاره‌‌هاى تهران است.

 ابتدا به تالار كه به عنوان تخت خانه نیز معروف است، راهنمایى شدیم.

 «تخت مرمر» كه درست شبیه تختخواب‌‌هاى مجللى بود كه به عنوان تجلیل، جنازه درگذشتگان معروف را روى آن‌‌ها به معرض تماشاى عموم مى‌‌گذارند.

 در بعضى از اعیاد رسمى، مخصوصاً نوروز، شاه، بالاى این تخت به بالش‌‌هایى كه به انواع زیورها و سنگ‌‌هاى قیمتى آراسته شده بود، تكیه مى‌‌داد و رجال و مشاهیر پایتخت به حضورش بار مى‌‌یافتند.

 اتاق وزارت خارجه نزدیك تالار و در وسط باغ بزرگى به نام گلستان قرار داشت.

 موزه جدید كه به وسیله ناصرالدین [شاه] براى حفظ و نگهدارى مجموعه‌‌هاى هنرى‌‌اش احداث شده، نزدیك «وزارت خارجه» بود. روى پلكان‌‌ها چند كله بز كوهى و دو پلنگ خشك شده گذاشته بودند.

 در موزه جدید خاتم‌‌كارى‌‌هاى زیبایى كه مناظرى از شهر رم را نشان مى‌‌دادند و هدایاى پاپ‌‌ها بود همچنین چینى‌‌هاى قدیمى اعلایى ساخت كشورهاى چین، ژاپن و ایران وجود داشت.

 ساختمان نارنج خانه مجاور موزه جدید بود، این‌‌جا یكى از سه كاخى بود كه شاه نظیر اجداد خود ایل قاجار كه در جلگه‌‌هاى تركستان چادرنشین بودند، به نوبت اقامت مى‌‌كرد.

 تالار عمده نارنج خانه با فرشى مفروش شده بود كه در آن تصاویر صورت زن‌‌هاى مختلف را با رنگ‌‌هاى گوناگون بافته بودند. این نقش و نگار مبتذل با كنده‌‌كارى ماهرانه درها و منبت‌‌كارى ظریف تخته‌‌بندى كف اتاق هیچ هماهنگى نداشت.

 در عمارت بلورخانه زیباترین نوع هنر تزیینى ایران به چشم مى‌‌خورد: قسمت پایین دیوارها پوشیده از مرمر سبز رنگ یزد بود كه بالاى آن را با نقاشى‌‌هاى سبز سیر و طلایى حاشیه‌‌بندى كرده بودند.

 عمارت بادگیر عنوان خود را مدیون برج‌‌هاى كوچكى بود كه براى استفاده از بادهاى ملایم و جریان مطبوع هوا تعبیه كرده بودند.

 دو طاق وسیع چوبى از دور، تكیه را نشان مى‌‌داد. در ماه محرم، كه هفته مقدس شیعیان در این ماه است، به افتخار على «ع«  و همراهانش نمایش‌‌هاى غم‌‌انگیز مذهبى در این تكیه اجرا مى‌‌شد.

 معمارى كه مأمور ساختن این تكیه مى‌‌شود، بعد از سفر اول شاه به اروپا براى ساختمان آن از طرح بناى آلبرت هال استفاده مى‌‌كند.

 در كنار استخر بزرگى، كه دریاچه نامیده مى‌‌شد، قایق‌‌هاى كوچك چرخ‌‌دارى بسته بودند كه براى گردش و تفریح شاه و همسرانش روى آب اختصاص داشت. / سفرنامه اورسل، صص 148 -161.

 تصویرى كه به وسیله ژول لوران[1] نقاش فرانسوى به سال 1264 ق. / 1848 م. ترسیم شده، جبهه شمالى برج و باروى ارگ تهران را نشان مى‌‌دهد كه اكنون عمارت شركت مخابرات و میدان توپخانه به جاى آن ساخته شده است.

 ارگ شامل دو دروازه بود. دروازه شمالى، الماسیه بود و دروازه جنوبى، سردرى بود كه میدان را از طرف جنوب به خیابان جباخانه (قسمتى از خیابان بوذرجمهرى كنونى در شمال سبزه میدان) مربوط مى‌‌كرد. ارگ دو سر در دیگر هم داشت یكى در مشرق خیابان معروف به اندرون مشرف به خیابان ناصریه و دیگرى در مغرب مشرف به خیابان جلیل آباد (خیام فعلى).

 ارگ تهران را افغانى‌‌ها به وجود آوردند و در زمان زندیه به عهد كریم خان زند نیز عماراتى در آن‌‌جا ساخته شد. / المآثر و الآثار.

 ارگ محاط به قلعه و خندقى علاوه بر قلعه و خندق بزرگ شهر بود، (جهان‌‌نماى مسیو ژان). به سال 1267 ق. به فرمان ناصرالدین شاه قلعه ارگ به وسیله عبدالله خان معمارباشى تجدید بنا شد. در محل موزه كاخ گلستان كنونى بناها و باغ بزرگ و زیبایى بود كه ناصرالدین شاه براى تفرج بدان‌‌جا مى‌‌رفت. كاخ گلستان تالارهاى متعدد دارد كه مجموعه آن‌‌ها به نام برلیان خوانده مى‌‌شود. / اطلاعات ماهانه، بهمن 1328، ص 27. نقل در قصران، ص 544.

 حصار و خندق ارگ تهران را استاد غلامرضا تبریزى معمار معروف عهد زندیه به دستور و فرمان كریم‌‌خان زند ساخته و حفر كرده است. / تهران عهد ناصرى.

 در فاصله سال‌‌هاى 1256تا1257 ق. اوژن فلاندن، سیاح و نقاش اروپایى، درباره ارگ مى‌‌نویسد: «تنها قسمت قابل توجه شهر تهران ارگ آن است كه در مركز شهر قرار گرفته و از سایر قسمت‌‌ها به وسیله دیوارى مستحكم و خندق‌‌هایى جدا مى‌‌گردد. در این محل است كه شاه، كاخى ساخته و به همراه اقوام نزدیك و امراى دربارى و نگهبانانش در آن زندگى مى‌‌كنند«. / تهران  عهد ناصرى، صص 40تا41.

 ابنیه و قصرهاى ارگ در طول زمان به تدریج خراب شده و جاى آن‌‌ها وزارت دارایى و وزارت اقتصاد، گمركات، دادگسترى، وزارت اطلاعات، بانك ملى، بازار و مركز استاندارد و دیگر تأسیسات بنا شدند. / شهرى، ج 86:1.

 وجه تسمیه كاخ گلستان، به دلیل قرار گرفتن و محصور شدن در باغ یا گلستان بود كه همواره سرشار از انواع گل‌‌ها و ریاحین بود. / تهران عهد ناصرى، ناصر نجمى، ص 77.

 قسمت‌‌هاى مختلف كاخ گلستان عبارت‌‌اند از تالارِ الماس، تالارِ سلام یا اتاقِ موزه، سفره‌‌خانه (تالارِ عاج(، تالارِ آیینه، تالارِ برلیان و…

 1. تالار الماس، یكى از تالارهاى كاخ گلستان تالار الماس بود كه بناى آن از دوره محمدشاه قاجار آغاز شد. / تهران عهد ناصرى، ناصر نجمى، صص 82-83.

 2. تالار سلام یا اتاق موزه، این تالار كه نام جدید آن تالار تاج‌‌گذارى است و قسمت اصلى كاخ گلستان فعلى را تشكیل مى‌‌دهد. / ذاكرزاده، ص 54.

 3. تالار عاج یا سفره‌‌خانه، تالار یا عمارت عاج نام خود را از آج تركى به معناى گرسنه گرفته است. این عمارت كه بعد از تالار آینه قرار داشت و امروزه به نام سفره‌‌خانه معروف است. / ذكاء، ص 230.

 4. تالار آینه، تالار آینه كه متصل به تالار سلام است، عمارتى وسیع است كه دیوارهاى آن آینه و بلوركارى شده است (نجمى، 78:1370). این تالار یكى از مشهورترین تالارهاى مجموعه كاخ گلستان است. / ذاكرزاده، ص 60.

 5. تالار برلیان، اساس بناى این تالار كه در ضلع شمالى كاخ گلستان قرار دارد، در زمان ناصرالدین شاه آغاز شد و در عصر مظفرالدین شاه تغییراتى در آن داده شد. / كریمان، ص 249.

 6. كاخ ابیض، این كاخ در ضلع جنوب غربى كاخ گلستان قرار داشت و در سال 1306 ق به دستور ناصرالدین شاه ساخته شد و به موزه مردم‌‌شناسى مبدل شد. / معتمدى، ص 217.

 7. عمارت بادگیر، این عمارت در ضلع جنوبى مجموعه گلستان قرار گرفته و بناى آن مربوط به دوران سلطنت فتحعلى شاه است. / ذاكرزاده، ص 75.

 8. ایوان كریم‌‌خانى، این عمارت در ضلع شمالى كاخ گلستان قرار دارد. در وسط این ایوان حوض شش ضلعى زیبایى دیده مى‌‌شود كه زمانى آب قنات شاه از حوض آن بیرون آمده است. / ذاكرزاده، ص 86.

 9. عمارت تخت مرمر، این عمارت قدیمى‌‌ترین ساختمان ارگ است (معتمدى، 211ص).

 10. شمس‌‌العماره، این بنا در ضلع شرقى مجموعه گلستان قرار گرفته و عمارتى است پنج طبقه كه كار احداث آن در سال 1282ق. به دستور ناصرالدین شاه كه تحت تأثیر بازدید از بناهاى چند طبقه اروپا بود، آغاز و پس از دو سال یعنى در سال 1284ق. پایان یافت. / قبادیان، ص 92.

 

 

شمس العماره

 

 عمارت خورشید ساختمان‌‌ها به عنوان مرتفع‌‌ترین ساختمان تهران در زمان خود، نمادى از سلطه حكومت و بینش فكرى حاكم بود. / هویت شهر، صص 236تا245.

 برج نیم هلال كه سوراخ‌‌هایى جهت نگاهبانى و تیراندازى در آن تعبیه شده بود، اطراف عمارت داخل ارگ را دربرمى‌‌گرفت.

 ابنیه آن ساختمان‌‌هاى یك طبقه كرسى‌‌دار با زیرزمین و آب انبار و بادگیر و وسایل، جهت زنان حرم و خدمتكاران آنان بود كه به نسبت اعتبار و مقام ساكنان آن متصل به قصور عالیه یا دورتر از آن‌‌ها ساخته شده بود.

 مطبخى به نام مطبخ احمدشاه كه درِ خارجى‌‌اش از كوچه تكیه دولت بود، جانشین آن‌‌ها گردیده و زنان و خدمه و اضافات حرم نیز بیرون رانده شدند، اما تا اسمى از قاجاریه بود مردمى هم از آشپزخانه ارك اطعام مى‌‌شدند. / تهران قدیم، ص 86.

 میدان ارگ (میدان توپخانه اولیه)، بزرگترین میدان محله ارگ سلطنتى میدان ارگ بود. بروگش سفیر پروس (آلمان) در سفرنامه خود (1859تا1861 م) راجع به ورود به تهران مى‌‌نویسد: «.. در سمت راست آن [سبزه میدان] دروازه‌‌اى از سنگ با سردر كاشى وجود داشت. / سفرى به دربار سلطان صاحبقران، ص 167.

 میدان ارگ در محل باغ گلشن سابق احداث شده است. میدان شاه نام دیگر این میدان بود.  رمیدان ارگ.

 كوچه‌‌ها و خیابان‌‌هاى ارگ، محله ارگ سلطنتى تهران در قدیم داراى كوچه‌‌ها و خیابان‌‌هایى بود كه شرح هر كدام در مقام خود مى‌‌آید.

 خندق‌‌هاى ارگ، تاریخ احداث خندق ارگ شهر تهران به درستى روشن نیست. دهخدا معتقد است آغامحمدخان دستور داد تا گرداگرد ارگ خندق عمیقى كندند تا با پر آب كردن آن از هجوم دشمن، اهالى داخل ارگ در امان باشند. به هر روى در مدخل خندق ارگ موضوع بررسى مى‌‌شود.

 به نوشته كلمنت ماركام، كه در زمان سلطنت ناصرالدین شاه، در ایران به سر مى‌‌برده و مدتى را در تهران گذرانده است، در زمان فتحعلى شاه:

 «بناى عمده در این شهر ارگ و عمارت سلطنتى [بوده] است كه برج و باروى محكم داشت و خندقى دور آن حفر كرده بودند. / تاریخ ایران در دوره قاجار، ص 34.

 میرزا صالح پس از توصیف كلى تهران و شمیران به تشریح اقامتگاه شاه پرداخته و نوشته است:

 عمارت اندرون و خلوت و دیوان‌‌خانه شاه در ارگ است و ارگ مذكور در یك سمت شهر واقع است. ارگى است در كمال استحكام. یك درب آن متصل است به دروازه شهر كه دیوار شهر با دیوار ارگ یكى است و دور ارگ مذكور خندق است و برج و باروى بسیار مستحكمى دارد.

 بارى همگى خانه شاه در آن‌‌جاست و اكثر سركردگان و معتمدان در حوالى دیوان‌‌خانه شاه مسكن دارند و اكثر شاهزادگان در ارگ مسكن دارند و تخمیناً به قدر ده دوازده حمام دایر در ارگ مى‌‌باشد و چند مسجد در آنجا مى‌‌باشد. / نقل از جغرافیاى تاریخى تهران، ص 96.

 اراضى مجهول‌‌المالك ارگ در مدخل اراضى آمده است.

 غفورخان در محاصره تهران توسط آقامحمدخان و به سبب بروز بیمارى وبا درگذشت و تهران به تصرف آغامحمدخان درآمد. خان قاجار در ابتداى امر قاسم خان دولو را كوتوال تهران كرد و در پایان عمر، در آستانه اردوكشى به قفقاز منصب بیگلربیگى‌‌گرى را به میرزا محمدخان قاجار دولو سپرد و میرزا محمدخان تا آمدن فتحعلى شاه و جلوس او بر تخت سلطنت در این مقام باقى بود


[1] Jules Laurens