(۱۲۶۳ – ۱۳۴۴ ش) نخستین سپهبد ایران در دوره رضاشاه بود. او از عوامل موثر در کودتای سوم اسفند بود و در طول حیات خود هشت بار وزیر جنگ، دو مرتبه وزیر کشور، پنج نوبت فرماندار نظامی تهران، دو بار فرمانده کل ژاندارمری و سال ها فرمانده لشکرهای لرستان و آذربایجان و ۱۶ سال عضو مجلس سنا بودهاست.
او در زمان کودتای سوم اسفند جزو افسران بریگاد قزاق و از یاران و زیردستان رضاخان محسوب میشد. او ازجمله کسانی بود که با امضای خود در پشتقرآن به رضاشاه اطمینان دادند که در رسیدن به مقام سلطنت به او کمک خواهند کرد. در دوره پادشاهی رضاشاه، مدتی از چشم شاه افتاد و برای آنکه تحقیر شود، به ریاست اداره دواب و ایلخی ارتش گماشته شد. به هنگام حمله متفقین و وقایع شهریور بیست، از طرف دولت محمدعلی فروغی فرماندار نظامی تهران شد و بعد از تبعید رضاشاه از کشور، بارها به وزارت جنگ و وزارت کشورمنصوب شد. در اواخر عمر سناتور(نماینده مجلس سنا) بود./ بازیگران سیاسی عصر رضاشاهی و محمدرضاشاهی، ناصر نجمی، انیشتین، ۱۳۷۳.
احمد آقاخان (امیراحمدی) فرزند سرتیپ تقی آقا در سن شش سالگی به مدرسه افتتاحیه واقع در محله سنگلج تهران و سپس به مدرسه تربیت رفت. چون فرزند افسر قزاقخانه بود در مدرسه قزاقخانه که در آن موقع به دست روسها اداره میشد، به ادامه تحصیل پرداخت.
در سن چهاردهسالگی به فوج گارد سوار قزاق انتقال یافت و با درجه گروهبان دومی، وکیلباشی (قائممقام) فوج گارد سوار شد. امیراحمدی در چند زد و خورد داخلی شرکت کرد و چون رشادت، تهور و قساوت وی مورد توجه فرماندهان قرار گرفت، تا درجه سرهنگی ارتقا مقام یافت.
پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، احمد آقاخان به درجه میرپنجی دست یافت و اولین مأموریت وی بعد از کودتا، سرکوب شورش اسماعیل خان امیرمؤید سوادکوهی در مازندران بود که منجر به متواری شدن امیرمؤید و فرزندان وی گردید.
در سال ۱۳۰۱ خ که مقدمات تشکیل پنج لشکر در ایران فراهم شد، با درجه امیرلشکری (سرلشکر) به فرماندهی لشکر غرب که مرکز آن درهمدان بود، منصوب شد و برای اعاده امنیت در آن منطقه دست به اقدامات شدیدی زد؛ به ویژه برای سرکوب لرها از هیچ نوع اقدام حاد و تندی خودداری نکرد و سرانجام در مأموریت لرستان به دریافت عالیترین نشان نظامی آن زمان یعنی نشان ذوالفقار نایل آمد.
وی در شهریورماه ۱۳۰۴ رئیس کل امنیه مملکتی (ژاندارمری) برگزیده شد.
در سال ۱۳۰۸ ش او نخستین کسی بود که به دستور رضاشاه در ایران به درجه سپهبدی رسید. در شهریور ۱۳۲۰ نقل گردیده که در آن دوران از سوی سفارتخانه های ذینفوذ به وی پیشنهاد کودتا علیه سلسله پهلوی و به دست گیری حکومت داده شد که وی به دلیل وفاداری و روحیات نظامیگری امتناع کرد. وی در ۱۳۲۰ در ترمیم کابینه فروغی به عنوان وزیر کشور و در کابینه قوامالسلطنه (۱۸ مرداد ۱۳۲۱) وزیر جنگ شد و در ماجرای ۱۷ آذرماه همان سال که منجر به آتش زدن خانه قوامالسلطنه و غارت دکانها و مغازهها شد، به عنوان فرماندار نظامی تهران وارد ساختمان شهربانی کل کشور شد و ظرف چند ساعت تظاهرات خونین مخالفان دولت را متوقف کرد.پس از سقوط قوام و روی کار آمدن علیاصغر سهیلی در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۲۱، وزیر جنگ شد.
وی در ۲۵ بهمن ۱۳۲۴ بر اثر پافشاری شاه وارد کابینه قوام شد و در چهار کابینه او وزیر جنگ بود و در ششم دی ماه ۱۳۲۶ در کابینهابراهیم حکیمی وزیر کشور شد و همچنین در ۲۳ خرداد ماه ۱۳۲۷ در کابینه عبدالحسین هژیر و در ۳۰ آبان ماه ۱۳۲۷ در کابینه محمد ساعد وزیر جنگ شد و در سال ۱۳۲۸ پس از بازنشستگی و تأسیس مجلس سنا، از سوی شاه سناتور انتصابی تهران شد و تا زمان مرگ به مدت ۱۶ سال سناتور بود. وی در طول حیات خود هشت بار وزیر جنگ، دو مرتبه وزیر کشور، پنج نوبت فرماندار نظامی تهران، دو بار فرمانده کل ژاندارمری و سال ها فرمانده لشکرهای لرستان و آذربایجان بودهاست.
او یکی از متمولان درجه اول ایران معروف به سپهبد یکصد کنتور بود و مستغلات زیادی در تهران داشت. مردی بود جسور، قلدر، جدی، وظیفهشناس و وفادار به نظام سلطنت پهلوی. با زیردستان خود به خشونت رفتار میکرد و شخصاً در مقام تعزیر و تنبیه افراد برمیآمد.
باغ و اقامتگاه تابستانی خاندان امیراحمدی واقع در منطقه مقصود بیک شمیران، چهارراه حسابی، به باغ موزه هنر ایرانی تبدیل شده است.
منابع:
- حسن مرسلوند، زندگی نامه رجال و مشاهیر ایران، تهران، الهام، ۱۳۶۹، ج ۱.
- باقر عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، تهران، گفتار، ۱۳۷۲، ج ۱ و ۲.
- باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، تهران، گفتار، علم، ۱۳۸۰، ج ۱.
- غلامحسین زرگرینژاد، خاطرات نخستین سپهبد ایران احمد امیراحمدی، تهران، مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۲، ج ۱.