امروز در جهان حوادث طبیعی مدیریت می‌شود تا به بلای عمومی تبدیل نگردد. در دنیای متمدن با تمهیدات پیش‌بینانه و اقدامات پیشگیرانه اجازه بروز مصیبت‌های تاریخ گذشته بشر را نمی‌دهند. اندیشمندان علم اجتماع با بررسی مصیبت‌های انسان در طول تاریخ به جمع بندی و چهارچوبی رسیده‌اند که منتهی به وضع قوانین سخت گیرانه و رعایت استانداردهایی منبعث از آن، برای مقابله با بحران شده‌اند. بر این اساس دستورالعمل‌های متفکرانه و کارآمدی را برای مقابله با هر حادثه‌ای فراهم ساخته‌اند. پیش از وقوع حوادث مردم آموزش مقابله با حادثه را دیده‌اند و مدیران هم به مدیریت بحران واقف و آگاهند. در حوادث تنها متخصصان به توصیه و مدیریت عموم جامعه می‌پردازند و دیگر افراد در هر سطحی که باشند، اجازه دخالت و توصیه‌های غیرحرفه‌ای را به عموم ندارند. باید مدیریت بحران به اداره امور بپردازد تا مغایرت و دوگانگی پیش نیاید و جامعه دچار آسیب و زیان فراوان نگردد. بر اساس الفبای علم اقتصاد، یعنی کیفیت و بهره بیشتر و هزینه کمتر، ملاک مدیریت کشور باید علمی و کاملا تخصصی باشد و با حوادث بزرگ باید مطابق استانداردهای جهانی روبرو شد. باید کار را جدی گرفت. اگر با بیماری و یا هر حادثه‌ای که قدرت تخریب فراوان دارد، خام‌دستانه و غیر فنی برخورد شود، کشور و مردم دچار زیان غیر قابل جبران خواهند شد.

 

پیشینه حوادث و آسیب‌های وارده در تاریخ را به طور مختصر مطالعه کنیم:

در ایران:

وبا هست اول بلایی قدر / فتد همچو آتش به نسل بشر / ایرج میرزا

وبا و طاعون، یا مرض موت یا مرگامرگی، ایران دوران قاجاریه را بارها کشتار کرد و بسیار آزرد. این مرض قدار قامت جامعه سه درصد باسواد و فقیر آن روز را پیاپی زیر بار مصیبت خم کرد. این مردم از رنج آن دهها بار گریستند و از بی‌پناهی به هر خرافه‌ای آویختند.

 

در بحبوحه و شدت کشتار، جاهلان قمه به دست در معابر و گذرها عربده‌کشان فریاد می‌زدند، ‌ای وبا کجایی تا نابودت سازم. اگر جرات داری بیا من آماده‌ام تا از پای در آورمت …

 

«وحشت در میان مردم از فوت امام جمعه، شوهر خواهر من بود و می‌گفتند: به مرض وبا فوت کرده است. لیکن، یکی از صد نفر، این حرف را قبول نمی‌کرد و باور نمی‌کردند. یکی، دو نفر هم به همین قسم‌ها مردند؛ لیکن، باز کسی درست از این مرض مظنون نبود تا این که در تابستان روزی متجاوز از هشتاد نفر، صد نفر تلف می‌شدند … به کلی غدغن کرده بودند در اطراف صاحبقرانیه این مذاکره نشود، برای این که شاه نترسد … من خیلی بی‌تابی می‌کردم اما نه برای خودم – چون من از بدو طفولیت تا حال، هیچ وقت از مرگ نترسیدم – بلکه برای کسانم و اولادم در تشویش بودم. طبیب فامیل خود را خواستم و از او سوال کردیم: «کجا برویم که این مرض در آنجا نباشد؟» او گفت: «هیچ از منزل خارج نشوید. در آب و غذا دقت کنید.» از شدت وحشت نتوانستیم در منزل بمانیم؛ حرکت کردیم. ولی … اتصال در راه مریض می‌دیدیم، مرده می‌دیدیم. اغلب مریض‌ها را زنده‌زنده از ده بیرون انداخته بودند و این بیچاره‌ها، در آفتاب سوزان با این مرض مشغول جان دادن بودند.» / خاطرات تاج‌السلطنه. 1361. ص: 96.

 

گرترود بل (1926 – 1868) مامور اطلاعات و امنیت بریتانیا (SIS) (معروف به مادر عراق) در دوره ناصری از وبا تهران چنین می‌گوید:

«صف‌های دراز توده‌های خاکریز در گورستان و آگاهی به آنچه رخ داده بود ناگهان لرزه بر اندامم افکند. گاه مرگ چنان سخت و ناگهانی اتفاق می‌افتاد که انسان وقت غروب سالم و سر حال بود و صبح بعد مرده … بسیاری از اروپاییان مردند. از کسانی که دورادور می‌شناختم‌شان و به مرگی ناگهانی درگذشتند می‌توانم به ماموران تلگراف‌خانه اشاره کنم که تا یک روز قبل از مرگ مشغول بازی و کریکت بودند.»

 

اعتمادالسلطنه، در سال 1251ق. می‌نویسد: «… وبای سخت در تهران و سایر بلاد ایران شیوع یافت … پنجاه هزار نفر در ممالک محروسه تلف شدند … مرکب همایون اعلیحضرت محمد شاه، عزیمت امامه و لواسان فرمود و …» / تاریخ منتظم ناصری. ۱۳۶۷، ص ۱۶۳۳.

 

گسترش وبای بزرگ در سال 1236 قمری در ایران بی‌سابقه بود. در خلیج فارس روزی 1500 نفر را می‌کشت و چون به ناچار اجساد را به دریا می‌ریختند، بیماری شدت کرد … در سال 1251 قمری سراسر ایران بار دیگر گرفتار این بیماری شد … وبای سال 1262 قمری تهران را آلوده کرد و جمعی از معاریف را به کام مرگ کشاند … در سال 1269 قمری وبا در قم، کاشان و مازندران دیده شد … در خراسان در سال 1285 قمری شدت شیوع وبا به حدی بود که حتی جلال‌الدوله والی این ایالت هم درگذشت … سه سال بعد، وبا سراسر ایران را پس از قحطی گسترده درهم نوردید و خرمن عمر مردمی را که با گوشت چهارپایان و اموات زنده مانده بودند، هزار هزار درو کرد … در سال 1307 ق. در کرمانشاهان تا ملایر بیماری شایع شد و غیر از مردمان بی‌نام و نشان و حتی دختر امیرزاده مجدالدین میرزا را کشت … وبای سال 1309 ق. از افغانستان به ایران سرایت کرد. باوجود تعیین قرنطینه در سرحدات باخزر، حدود مرزی دچار آشفتگی شد و چون ماموران حفظ‌الصحه به دقت تمام اوضاع را کنترل نکردند بیماری به سرعت به مشهد رسید و پس از تلفات 20 هزار نفری شهر، تا تهران هم سرایت کرد … در تهران حدود یک دهم اهالی پس از ابتلا به کام مرگ رفتند … این بیماری در سال 1310 ق. و 1311 ق. در خراسان، مازندران، گیلان، استرآباد، قزوین و خمسه، یزد و کرمان، اصفهان شایع شد.

 

عزاداری محرم سال 1310 ق. خود سبب‌ساز شدت گرفتن بیماری بود … پخش نذورات، آلودگی را با سرعت بیشتری در شهرهای بزرگی به مانند تهران منتشر می‌کرد … روزی هزار و پانصد نفر می‌مردند. به همین علت چهل روز پس از شیوع وبا، تهران 70 هزار تن از ساکنان خود را از دست داده بود. میرزا عیسی وزیر تهران از جمله نامورترین قربانیان وبا در این سال بود که همراهانش از ترس ابتلا حتی حاضر به دفن جنازه او هم نشدند و جانوران صورتش را طعمه خود ساختند. عفت‌الدوله خواهر ناصرالدین شاه و عصمت‌السلطنه مادر ظل‌السلطان از دیگر قربانیان نامدار وبای این سال بودند … سال 1311ق. بار دیگر وبا کرمانشاهان، همدان، ملایر، تویسرکان، خوزستان تا تهران را در هم نوردید. در تهران آمار مرگ‌و‌میر به روزی 25 الی 30 نفر رسید … سال بعد در سال 1322 ق. شیوع وبای یافت. کانون بیماری در شهر کربلا بود. وبا در همدان با تلفاتی بالغ بر 400 تن در هر روز همراه بود … دولت ایران حکمی صادر کرد که براساس آن مسافرت زوار ایرانی به عتبات منع و قدغن گردیده و در بیستون هم ترتیب ایجاد قرنطینه داده شده بود.

 

در تهران پس از یکی دو ماه که خبر شیوع وبا از مظفرالدین شاه مخفی نگه داشته شد. خدمات مختارالسلطنه وزیر نظمیه در این سال به بیماران مبتلا به وبا و عیادت و سرکشی او فراوان است. فردی که خود بر اثر وبا درگذشت. شستن لباس در جوی‌های آب و عفونت آب‌ها در آب‌نماها و حوض‌های خانگی از اصلی‌ترین عوامل شیوع بیماری وبا در ایران دوره قاجاریه است. در تهران به سرعت بازارها و مغازه‌ها بسته می‌شد. نخستین جلسه مجلس حفظ‌الصحه در 26 ربیع‌الثانی 1298 ق. در دارالفنون با حضور وزیر علوم و معارف، دکتر تولوزان و معلمان ایرانی دارالفنون تشکیل شد و تصمیماتی مبنی بر ممنوع کردن زیارت عتبات به علت شیوع طاعون در عراق و دستور تشکیل قرنطینه در سرحدات ایران صادر شد. شیوع گسترده وبا و وحشت و اضطراب مردم و عدم دسترسی آنها به داروهای جدیدی مانند کراولین، کنیاک و اسید فینیک، مردم فرودست را ناگزیر می‌کرد تا به زیارتگاه‌های مقدس در سراسر ایران پناهنده شوند. تهرانی‌ها به ابن‌بابویه، حرم حضرت عبدالعظیم (ع)، امامزاده حسن و امامزاده اهل علی (ع) پناه می‌بردند … دعا در درمان وبا موثر دانسته می‌شد … ادعیه و طلسماتی برای پیشگیری و درمان معرفی شده است. دعایی تجویز می‌شد. برای دفع وبا و طاعون هر روز یک‌مرتبه این دعا را بخواند تا روز دیگر وبا و طاعون نبیند.» / زهرا حاتمی. مجله جغرافیایی سرزمین. سال چهارم، شماره دوم، تابستان 1392.

 

قحطی بزرگ ۱۲۹۶ تا ۱۲۹۸ شمسی (۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی) قحطی بزرگی بود بین یک تا سه میلیون نفر مردند. /  Stephen Sniegoski (2013) . “Iran as a Twentieth Century Victim: 1900 Through the Aftermath of World War II”. Veterans News Now. Retrieved 2017 – 05 – 13.

 

مجموعه‌ای از قحطی، وبا، مالاریا، همه‌گیری ۱۹۱۸ آنفلوآنزای اسپانیایی و اعتیاد فراگیر به تریاک مردم ایران را کشت. ژنرال دنسترویل می‌نویسد: «در اثر خریدهای ما قیمت غله بالاتر رفت و هر افزایش جزئی به معنای مرگ بسیاری از افراد بود … در همدان قحطی اسفناک است…»

 

میروشنیکف می‌نویسد: جنگ جهانی اول برای مردم ایران بداقبالی‌ها و مشقات بی‌شماری به همراه آورد … ده‌ها هزار ایرانی دچار قحطی شدند یا پس از بیماری مردند. / ایران در جنگ جهانی اول، میروشنیکف، ترجمه دخانیاتی، تهران ۱۳۴۴.

 

احمد کسروی می‌گوید؛ در سال ۱۳۳۶ قمری (۱۲۹۷ شمسی) جنگ جهانی در میان بود و گرانی نیز پیش ‌آمد و می‌توان گفت یک سوم مردم از میان رفتند. در تبریز آشکارا می‌دیدم مردگان از بی‌کفنی روی زمین می‌ماندند. / شیعی‌گری احمد کسروی ص ۵۳

 

فرانسیس وایت دبیر سفارت آمریکا (۱۹۱۸ / فروردین ۱۲۹۷) می‌نویسد:

در سرتاسر جاده‌ها کودکان لخت دیده می‌شوند که فقط پوست و استخوان‌اند. قطر ساق‌هایشان بیش از سه اینچ نیست و صورتشان مانند پیرمردان و پیرزنان هشتاد ساله تکیده و چروکیده است. همه جا کمبود دیده می‌شود و مردم ناگزیرند علف و یونجه بخورند»

 

زلزله رودبار سال ۱۹۹۰ یا به عبارتی ۳۱ خردادماه سال ۱۳۶۹ علاوه بر حدود ۳۷ هزار نفر کردند، بیش از ۲۰۰ هزار واحد مسکونی تخریب شد و خسارات عمده‌ای به تأسیسات و اماکن عمومی در استانهای گیلان و زنجان که متأثر از این زمین‌لرزه بودند، وارد آمد و حدود ۵۰۰ هزار نفر بی‌خانمان شدند.

 

در جهان:

در جنگ اتریش با عثمانی، در سال 1689 فرمانده نیروهای اتریشی برای جلوگیری از سرایت وبا به سایر نقاط اروپا دستور داد که شهر سکوپجه (شهر 600 هزار نفری اکنون پایتخت مقدونیه است.) به علت شیوع وبا آتش بزنند، ولی در همین گیرودار خود گرفتار وبا شد و همان جا درگذشت.

 

در آتش‌سوزی لندن سال ۱۶۶۶ قسمت قرون وسطایی لندن به ‌طور کلی سوخت و تعداد ۱۳٬۲۰۰ خانه مسکونی، ۸۷ کلیسا یعنی سرپناه ۷۰٬۰۰۰ نفر از کل ۸۰٬۰۰۰ ساکنین آن موقع لندن از میان رفت. / Reddaway, T. F. (1940) . The Rebuilding of London after the Great Fire. London: Jonathan Cape.

 

در آتش‌سوزی شیکاگو (Chicago in Flames by Currier & Ives, 1871) بیش از ۳۰۰ نفر کشته و ۹ کیلومتر مربع از شهر شیکاگو سوخت و بیش از ۱۰۰ هزار نفر از شهروندان، بی‌خانمان شدند.

 

زلزله سوماترا سال ۱۹۵۰ به وقوع پیوست و تلفاتی برابر با ۱۳۱۳ نفر در اندونزی کشته داد. زلزله ۱۹۰۶ در خلیج اکوادور به وقوع پیوست. سونامی حاصل از این زلزله بین ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ نفر را در اکوادور و کلمبیا به کام مرگ و هلاکت کشاند. زلزله سال ۲۰۱۰ شیلی و سونامی‌اش حداقل ۵۲۱ نفر کشته برجای گذاشت و ۵۶ نفر ناپدید شدند و ۱۲ هزار نفر نیز در این میان آسیب دیدند و بیش از ۸۰۰ هزار نفر آواره شدند. زلزله سوماترا در سال ۲۰۰۴ اندونزی ۲۲۷۹۰۰ نفر جان باختند.

 

رکود بزرگ یک دهه پیش از آغاز جنگ جهانی دوم رخ داد. یعنی از سال ۱۹۲۹ تا اوایل ۱۹۴۰ جهان غرب و به عبارتی دیگر تمام گیتی را با عمیق‌ترین، طولانی‌ترین و گسترده‌ترین بحران اقتصادی سده بیستم روبرو ساخت. / صارم، مهدی، بحران‌های مالی در جهان و دلایل و نتایج وقوع آن، تازه‌های اقتصاد، پاییز ۱۳۸۹، شماره ۱۲۹، صص. ۱۰۹ تا ۱۱۵.

Charles Duhigg, “Depression, You Say? Check Those Safety Nets”, New York Times, March 23, 2008

در این بحران مردم اروپا از خوردن مردار سگ و گربه و غیره نیز پروا نداشتند.

 

نتیجه:

کرونا بالقوه توانایی بروز و تکرار حوادث تلخ گذشته را در جامعه بشری دارد. مدیریت کلان کشور باید با جامعه جهانی تعامل سازنده داشته باشد. باید از دستورالعمل بین‌المللی مقابله با کرونا پیروی و بدان عمل کند. سپس مدیریت مقابله با این بیماری خطرناک در سطح کشور باید به مدیریت بحران سپرده شود تا تصمیمات واحد و کاملا علمی و تخصصی اتخاذ شود و از بروز زیان عظیم پیش از فوت وقت، ممانعت گردد و هر کسی به صلاحدید خود با هر سطح دانشی، در امور دخالت نکند.

ارسال دیدگاه

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

مقالات مرتبط