چنارستان تهران یا شهر چنار
دلاواله در یکی از سفرهای شاه عباس از مازندران به اصفهان در ۱۰۲۸ق./۱۶۱۹م همراه او بود. چون شاه در حوالی تهران توقف کرد، او از اردو جدا شد و به دیدار تهران رفت. شرحی که دلاواله در سفرنامه خود درباره تهران آورده، جالب و مهم است. به گفته او تهران شهری بزرگ، اما کم جمعیت و فاقد عمارت‌های زیبا و قابل توجه بوده است؛ ولی باغ‌های بزرگِ آن انواع میوه داشته است و مردم تهران به سبب گرمی هوا، صبح خیلی زود میوه‌ها را می‌چیدند و برای فروش به اطراف می‌فرستادند. دلاواله اشاره کرده است که این باغ‌ها توسط نهر‌های پرشمارِ پراکنده در سطح شهر آبیاری می‌شدند. او از چنار‌های تنومند و زیبای خیابان‌های تهران به شگفتی یاد کرده، و نوشته است در عمر خود هیچ‌گاه این اندازه چنار‌های تنومند ندیده‌ است. از این‌رو او تهران را «شهر چنار» نامیده است.( دلاواله، ج۱، ص۲۸۷-۲۸۸، ۱۳۴۸ش.) سرتوماس هربرت در ۱۰۳۷ق./۱۶۲۸م از تهران دیدار واشاره کرده است:«… کشتزارها و باغ‌های درون حصار تهران را آبیاری می‌کرده است. پیوسته به زمین‌های شهر، باغی سلطنتی که با دیوار بلند گلین احاطه شده بود، نیز وجود داشته است.( Herbert، Th، Travels in Persia، ج۱، ص۱۹۴-۱۹۵، London، ۱۹۲۸.)باغ سلطنتی که هربرت به آن اشاره کرده است، همان چهارباغ یا چنارستان عباسی باشد که اعتمادالسلطنه [۷۶] آن‌ را از آثار دوره شاه عباس اول دانسته است که بعدها ارگ سلطنتی و عمارات دیوانی در آن ساخته شد.(اعتمادالسلطنه، مرآة البلدان، ج۱، ص۸۴۱، ۱۳۶۷ش.)

ارسال دیدگاه

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.