کلمه، واژه، لغت، اصطلا ح، لفظ و… سوای تفاوت هاشان از منظر دانش و فن خاص و صرف نظر از اعتبار آنها در علوم گوناگون نظیر فلسفه و حکمت و یا صنایع و غیره، همه در اصطلا ح دستور زبان در یک معنا حکم واحد پیدا می کنند و آن مجموعه حروفی است که یک واحد را تشکیل دهند و کلا م مرکب است از مجموع چند کلمه.
مطابق دستور زبان پارسی، کلمه به ۹ بخش تقسیم می شود: اسم، صفت، عدد، کنایه، فعل، قید، حرف اضافه، حرف ربط و صوت. آدمیان نخستین پس از آنکه به ارزش های گروهی زیستن پی بردند و اولین دسته های چند نفری یعنی نخستین اجتماع بشری را تشکیل دادند نیاز به ایجاد ارتباط و گفت وگو در میانشان آنها را واداشت تا زبان را اختراع کنند. از آن روزگار تاکنون اقوام گوناگونی بر این کره خاکی پا به عرصه وجود نهاده اند و پا به پای این تحولات، زبان ایشان نیز متحول گشته و کلمات و لغات هم که ابزار و کلا م و زبان است از این تغییرات و تحولات بی نصیب نمانده است.
زبان های اقوام مختلف از یکدیگر تاثیر می پذیرد و در همان حال بر آن تاثیر می گذارد. زبان های اروپایی بارزترین مثالی است که در این باب می شود یاد کرد. کلمه آمبرا در نقش ریشه لغت از زبان لاتین وارد زبان ایتالیایی می شود و صاحبان این زبان که در سرزمین آفتابی زندگی می کنند آن لغت را با معنای سایه افکن (انداز) در برابر نور خورشید به کارمی گیرند اما این کلمه در ادامه سفر به سرزمین بارانی انگلستان می رود و زمانی که وارد زبان انگلیسی می شود با کمی تغییر شکل ظاهری آمبرلا معنای سایه بان را در سرزمین همیشه سایه انگلستان به پوششی برای محافظت از باران و برف می دهد و …
در باب سخن از زبان ها و لهجه های فراوان و پرسابقه ایرانی نیز در طول هزاران سال از چنین وضعی برخوردار است. زبان هایی که زبان شناسان آنها را از ریشه هند و اروپایی منشعب می دانند؛ در نیمی از جهان امروز گسترده است. زبان هند و ایرانی که گاه زبان آریایی نیز نامیده می شود زبانی است که میان نیاکان ایرانیان و هندیان قدیم مشترک بوده است. زبان ها و لهجه های ایرانی یکی از متنوع ترین دسته های زبان های هند و اروپایی است و به سه قسمت تقسیم می شوند؛ زبان های ایرانی کهن، ایرانی میانه و ایرانی کنونی. ایرانی کهن به فارسی باستان و اوستایی خلا صه می شود. ایرانی میانه فاصل بین ایرانی کهن و کنونی اند نظیر پهلوی، زبان ساسانیان، پارتی (زبان اشکانیان)، سغدی، سکایی (ختنی) و خوارزمی و….
ایرانی کنونی که امروز متداول است و از قفقاز تا فلا ت پامیر و از عمان تا آسیای مرکزی بدان ها سخن می گویند تنوع بسیار دارد…. آسی، یغنوبی، پشتو و خانی، شغنانی، بلوچی، کردی، گیلکی، مازندرانی (طبری)، تاجیکی، لری، بختیاری، لکی و … زبان هایی هستند که زیرمجموعه ایرانی کنونی قرار می گیرند…
با بررسی و دقت در چگونگی وضع کلمات و تغییرات در آنها در شکل و معنی در قرون و اعصار در خواهیم یافت که کلمه مانند نوزاد جانوران بر اساس نیاز روز صاحبان زبان و با ذوق ایشان متولد می شود و پرورش می یابد و با رسیدن به سن بلوغ و رشد، شکوفا می شود و درپایان با پشت نهادن دوران پیری از حافظه ها و تکلم مردم محو می شود. در بیان این معنا، کلمات فراوانی را در ادبیات فارسی می توان یافت و مثال زد؛ مرده ریگ واژه ترکیبی دوران حکیم فردوسی است که ایشان به معنای ارث و آنچه از مرده بازمانده به کار برده است. حال آنکه امروز پارسی گویان این واژه را نمی شناسند. گاهی هم کلمه ای متروک نمی شود بلکه با ثابت ماندن شکل کلمه، معنای آن در دوره های بعد دگرگون می شود. خشنود نوشته شود…..
زمانی هم صاحبان زبان، از چنان قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی برخوردارند، که زبانشان دوشادوش حکومت بر دیگر اقوام و دولت ها تاثیر خود را بر دیگر زبان ها تحمیل می کند. هخامنشیان روزگاری از تاریخ بشر بر بخش عظیمی از جهان متمدن عصر خویش از این سوی آسیا تا آن سوی کرانه های مدیترانه و سرزمین های افریقایی حکم می راندند. آن روز زبان ایرانیان بر این پهنه وسیع دامن گسترانده بود چنانکه زبان انگلیسی در روزگار ما چنین می کند.
با ورود کامپیوتربه هرکشوری، همراه با این وسیله، کلمات؛اینترنت، کافی نت و… نیز وارد زبان آن ملت خواهد شد که گریزی از آن نیست. گو اینکه معادل سازی، کمترین مقاومت در مقابله با این تهاجم است. البته این مهاجرین هم در مسیر زمان از گزند فراموشی در امان نخواهد ماند. چنانکه بر سر آلا فرنگ و آلا گارسون کلمات متداول پنجاه شصت سال پیش آمده است.
در باب مهاجرت پذیری زبان، به نظر می رسد، حق طبیعی صاحبان آن زبان است که با این لغات مهاجر، آنگونه که گویش شان می پذیرد، برخورد و تلفظ کنند. در حقیقت مهاجر در سرزمین جدید انگار دوباره متولد شده و زندگی نویی را آغاز کرده است. بنابراین اگر اخبار(با کسر اول) از عربی وارد زبان پارسی شد و در تداول عامه زنگ اخبار(با فتح اول) به کار رفت پذیرفتنی است. چنانکه می (با فتح میم) را می(با کسر میم) و مهدی (با فتح اول) را مهدی( با کسر اول) و … گویند.
سعیدی سیرجانی روزی در میزگردی با حضور اساتید زبان پارسی( ایرج افشار و منصوره اتحادیه…) در رادیو ایران پس از بحث مفصل در سخن از چگونگی کاربرد صحیح کلمات و جایگاه درست مهجور و غلط مشهور به مزاح با این سخن جلسه را خاتمه داد…: « ولی هیچ عطری (با کسر اول) بوی عطر(با فتح اول) را نمی دهد.»
البته غرض آن نیست که هرچه عوام گویند سند است، ولو اینکه دیوار را دیفال و سوراخ را سولا خ گویند، بلکه باید از یاد نبرد که اکثریت جامعه عوام است و خواص نیز برخاسته از دامان ایشان. حال اینکه مرز جولان و آزادی هر یک کدام است و کدام گروه تفوق بر دیگری دارد، بحثی جداست، ولی ذوق اکثریت در بیش تر اوقات گوی سبقت از اندیشه انتخاب اقلیت ربوده است. چنانکه تفلون مثال تازه ای است از این دست. ظرفی را که غذا بدان نچسبد، تلفون نامند. اما جوان های خوش ذوق امروزی، آدم هایی را که رفتار گرم و دلپذیری ندارند و به اصطلاح، نچسب اند تفلون می گویند. یعنی اگر خواص حق دارند، لغاتی فاخر برای بیان اندیشه خود برگزینند، عوام نیز از این حق برخورداراند. گو اینکه مرحوم دهخدا نقش مهمی به عامه می دهد و در این باره می گوید: « عامه همیشه واضعین لغت اند، مفاهیمی را درک می کنند و الفاظی در ازای آن مفاهیم ادا می کنند، هر یک که با ذوق صاحبان آن زبان راست آید بر جای می ماند…»
این مطلب بسیار دامنه دار را مختصر اشاره کردیم تا مقدمه و فتح بابی باشد بر بررسی و معرفی لغاتی که در میان مردم در قدیم رایج بوده و امروزه متروک است.
بنابر آنچه گذشت، در باب تحقیق و تفحص در تاریخ تهران، پهلو به پهلوی دیگر ابعاد این تحقیق باید جایگاه و نقش لغات را نیز در این تاریخ، تعیین کرد و باید لغات متروک را جست و شناخت و در ثبت و ضبط و حتی دوباره به کارگیری برخی از آنان که مناسب زندگی امروز اند همت گماشت.
با این مقدمه نسبتا طولا نی به بررسی و معرفی لغات متروک تهران قدیم می پردازیم:
آب دزدک در عهد پادشاهی ناصرالدین شاه، اروپا و به اصطلا ح آن روز فرنگ بر اثر انقلا ب صنعتی به سرعت در حال تحول و گذار بوده و هر روز پدیده ای نو و وسیله صنعتی جدیدی ساخته می شد و در زندگی مردمان به کار می آمد. از آنجایی که ملت ها و دولت ها در جهان مانند قانون ظروف مرتبطه در فیزیک با یکدیگر ارتباط دارند، ایران قاجاریه هم بیش و کم با فرنگ در ارتباط بود (اگر چه دولت ناتوان قجر نتوانست از این ارتباط در پیشرفت کشور بهره برد) و بسیاری از کالا ها و ساخته های صنعتی در همین دوره از فرنگ وارد ایران شد. از آن جمله است آمپول یا سرنگ که جهت تزریق مایع دارویی به تن بیمار به کار می رود. این وسیله را آب دزدک می گفتند؛ بدان سبب که مقداری مایع (آب) را درون خود می کشید و به اصطلا ح می دزدید. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه این نام را به کار برده است. باید به یاد داشت در آن فضای اجتماعی که زنان بنابر اعتقاد دینی و عرف اجتماعی شان افزون بر حجاب کامل، روبند، برق چشمانشان را هم از نگاه نامحرم جدا می کرد و انگشت دست در دهان نهاده، ظرافت طنین آوازشان را می گرفت، چگونه استعمال این وسیله را مردان برای زنان رواج دادند. اعتمادالسلطنه ماجرای مخالفت زنان با تزریق آمپول از سوی بکمز پزشک مرد را در روز یکشنبه ۱۹ ربیع الثانی ۱۳۰۶ قمری در روزنامه خاطرات خود چنین یاد کرده است:
صبح زودی خبرکردند دختر امین الدوله، بدحال است. وقتی من رفتم هنوز نمرده بود.
بکمز (طبیعت دوره ناصری) که معالج است، دستپاچه شده کاغذی از اندرون به من نوشته بود که باید با اتر، جلد آب دزدک بزنم. زن ها به آب دزدک راضی نمی شوند، شما بیایید شاید، قراری بدهید. من با مجدالملک اندورن رفتم. طفل را در زیرکرسی خوابیده دیدم، در حالت نزع. من این دختر امین الدوله را هیچ ندیده بودم و کاش حالا هم نمی دیدم. بسیار شیرین و مقبول بود، که جگر مرا کباب کرد. بیرون آمدم. به فاصله ده دقیقه طفل فوت کرد…
در کتب آن روزگار آب دزدک مترادف انژکسیون آمده است.
آب دزدک را لغتنامه چنین معرفی می کند: (اصطلا ح طب) آلاتی از شیشه که بر سر آن سوزنی است و بدان در تن آدمی و جانوران دوای مایع کنند و این عمل را تزریق نامند.
آبجی باجی به ترکی به معنی خواهر است که در دوره ترک نژادان قاجاری در تهران متداول و رایج بود. گو اینکه در اعصار دیگر هم کلمات ترکی در زبان فارسی جاری شده بود. نظیر صفویان…
آغا کلمه ای ترکی است به معنای بانو، خانم، بی بی، سیده و خاتون، این کلمه را برای احترام پیش از نام بانوان به کار می بردند، نظیر آغا افسر و …
آبجی، مخفف آغاباجی است، بر اثر کثرت استعمال به آبجی بدل گشته است. تذکر این نکته خالی از لطف نیست که به کار بردن آغا پیش از نام محمدخان موسس سلسله قاجاریه،نادرست است و باید آقا محمدخان نوشته شود.

ارسال دیدگاه

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.