میدان توپخانه در مخالفت با مشروطه خواهان
مراسم تاجگذاری محمدعلیشاه در ۵ ذیحجه ۱۳۲۴ق/۲۰ ژانویه ۱۹۰۷م، در ارگ برگذار شد. حدود ۲۰۰ انجمن و شمار بسیاری روزنامه در پایتخت تأسیس شد، اما طولی نکشید که شاه و امینالسلطان به مخالفت با مشروطه خواهان برخاستند. امینالسلطان در ۲۱ رجب ۱۳۲۵ ترور شد و شاه قصد برچیدن نظام مشروطه کرد. در ۱۱ ذیقعده ۱۳۲۵ق./۱۷ دسامبر ۱۹۰۷م، دسته رجالهها با تدارک قبلی به میدان توپخانه شتافتند. چادری برپا گشت و از طرف دولت، سوار قزاق و توپ و سایر تدارکات برای حفظ آنها در اطراف میدان مهیا شد. در زمانی کوتاه دو کانون مسلح در برابر یکدیگر صف آراستند. میدان توپخانه موضع حامیان سلطنت استبدادی گردید، و میدان بهارستان که مجلس در آن قرار داشت، کانون جمع آمدن مشروطهخواهان و آزادیخواهان شد. شاه قبول خواستههای مجلس و ملیون را مشروط به برهم خوردن اجتماع بهارستان دانست و تهدید کرد که اگر مجاهدان مسلح از اطراف بهارستان پراکنده نشوند، برای حفظ مملکت به قوه قهریه متوسل خواهد شد. نمایندگان مجلس و سران اجتماع در بهارستان بر اثر این تهدید مردم را با ایراد سخنرانیها و اصرار فراوان از اطراف مجلس پراکنده کردند. بلوای میدان توپخانه به پایان رسید، اما این آرامش دیری نپایید. سوءقصد به شاه در روز ۵ صفر ۱۳۲۶ق./۲۷ فوریه ۱۹۰۸م.، هنگامیکه محمدعلی شاه آهنگ دوشانتپه داشت، او را در اخذ تصمیمی جدی مصمم ساخت و در روز ۴ جمادیالاول ۱۳۲۶ق./۵ ژوئن ۱۹۰۸م.، از ارگ به باغشاه رفت و با حملات همه جانبه و استفاده از قدرت توپخانه اقدام به خرابی و غارت مجلس، کانون انجمنهای پیشرو و قتل چند تن از سران مشروطهخواه کرد و در مدت ۱۳ ماه دوره حکومت مستبدانه خود تا زمان فتح تهران، به ارگ بازنگشت.
آزادیخواهان تبریز، اصفهان، رشت، مازندران و ایل بختیاری قوایی متحد سامان دادند و در ۱۳۲۷ق./۱۹۰۹م. به دروازههای شهر تهران نزدیک شدند. در آن زمان راههای منتهی به تهران هیچیک امن نبود. در واقع گویی تمام ایران بر روی شاه بسته بود. راه خراسان و مازندران در تصرف نیروهای آزادیخواه مازندران و استراباد؛ راه شاه عبدالعظیم در تصرف بختیاریها و قوای اصفهان؛ راه همدان، قزوین و رشت نیز در ید اردوی کردستان و تبریز و گیلان بود. تنها راه بازمانده موضعگیری در باغ سلطنتآباد و محل بیسیم به منزله پایگاه نظامی بود. ورود یکباره آزادیخواهان به شهر جنگ خونین ۳ روزهای را در تهران دامن زد. این جنگ، یک جنگ شهری تمامعیار بود که دامنه آن از خیابانها به پشتبامها و حیاطها و حتی تخریب دیوارهای خانه به خانه نیز کشید. نبردهای چریکی مجاهدان از درون خانهها و نقاط مسلط بر قشون دولتی که با آرایش نظامی در معابر و خیابانهای اصلی شهر موضعگیری میکردند، منجر به پیروزی آنان شد.(مغیثالسلطنه، نامهها، ج۱، ص۱۴۵، ۱۳۶۲ش.)