شیعه در تهران
وجود امامزادههای متعدد در تهران و اعتبار آنان نزد مردم تهرانِ آن زمان، مؤید آن است که مردم تهران پیش از روزگار صفویه به مذهب تشیع درآمده بودند. به گزارش حمدالله مستوفی (مستوفی، نزهة القلوب، ج۱، ص۵۴، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م.)مردم ری و بیشتر توابع آن در نیمه نخست سده ۸ ق/۱۴م، به استثنای چند دیه از جمله دیه قوهه، شیعه ۱۲ امامی بودهاند. با توجه به اهمیت تهران در آن زمان، اگر تهران هم جزو این استثناها بود، مسلماً حمدالله به آن اشاره میکرد. هرچند تهران از سده ۷ق/۱۳م به بعد رو به توسعه نهاده بود و تا اوایل سده ۱۰ق/۱۶م، به هنگام برآمدن دولت صفویان از حالت روستایی خُرد و کماهمیت بیرون آمده، و حیات نیمه شهری یافته بود، اما اعتبار و شهرت واقعی آن از زمان شاه تهماسب صفوی (سلطنت ۹۳۰-۹۸۴ق/۱۵۲۴-۱۵۷۶م) آغاز شد. نزدیکی تهران به قزوین، پایتخت آن روزگار صفویان، و وجود باغها و برخورداری از شکارگاههای مناسب، و به ویژه نزدیکی تهران به بقعه حضرت حمزه در جوار بقعه حضرت عبدالعظیم در ری که صفویان او را نیای خود میدانستند و شاه طهماسب گاهی به زیارت آن بقعه میرفت و در حوالی تهران به شکار میپرداخت، از جمله عواملی است که منابع متأخرتر در جلب توجه شاه طهماسب به تهران مؤثر دانستهاند. (هدایت، ج۹، ص۱۹۷، ۱۳۳۹ش.؛ اعتمادالسلطنه، مرآة البلدان، ج۱، ص۸۲۸، ۱۳۶۷ش.)
پیشینه
فشارهاى فراوان غزنويان و سلجوقيان به شيعه، مانع از رشد تشيع امامى در اين شهر نشده است.(ص8) در دوره نودساله حكومت بنىاميه (41 – 132)، حاكمان گرايشات اموى داشته و مىكوشيدند تا مردم را بر اساس باورهاى مذهبى خود تربيت كنند. (ص9) پس از سقوط امويان، فشار بر محدثان در جهت ترويج فضايل بنىاميه، احاديث باطل و نيز ممانعت از نقل رواياتى كه در فضايل اهلبيت بوده، كاهش يافت؛ كسانى از ميان محدثان اهل سنت، از علاقهمندان به آلمحمد(ع)، رواياتى در اين باب نقل كردند.(ص16) ياقوت حموى آغاز و نفوذ تشيع در رى را مربوط به سالهاى حاكميت ابوالحسن مادران مىداند. رى و طبرستان دو مركز مهم استقرار علويان در ایران بوده است. حكومت هشتادساله آلبويه بر رى، با ملاحظه گرايشات شيعى آلبويه و وزراى آنان، باعث ترويج شديد تشيع در اين شهر شد؛ سامانيان و پس از آنها، غزنويان، هر دو حكومتهاى ضد شيعى بودند. مهمترين اقدام آنها درباره رى، حمله سلطان محمود غزنوى به اين شهر در سال 420ق، بود. او اين حمله را صرفا بهمنظور خوشخدمتى به خليفه عباسى انجام داد. سختگيرى سلطان غزنوى بر شیعیان، اثر چندانى در كاهش نفوذ شيعه در رى نداشت. تشيع منطقه جبال ريشه عميقى داشته و بهزودى خود را با شرايط جديد وفق داده و توانست حتى در دوره سلجوقى، رشد قابل ملاحظهاى داشته باشد. كثرت علويان در رى، سبب توسعه تشيع از نوع امامتى و زيدى بوده است. درباره شناخت محلات شيعهنشين و مدارس شيعه در رى مطالبى را ارائه كرده است. جدالهاى مذهبى در رى بيان شده است. آنچه مسلم است درگيرى دو دسته حنفى و شافعى، كمتر از نزاع ميان سنىها و شيعهها نبوده و اصولا يكى از دلايل پيشرفت شيعه در اين شهر را بايد در همين نزاع مداوم حنفى و شفعوى دنبال كرد. با اوجگيرى تشيع در رى، مردمان نواحى اطراف نيز بهمرور به تشيع گرويدند. (جعفریان، تاریخ گسترش تشیع در ری، 1371، صفحات مختلف)