سقاخانه باستان (تاریخ شفاهی):
سولقـــان و طرشت ميوه و تره بار مي آوردند و از راه رسيدگان تشنه لب از منبع آبي كه برفراز آن چراغي روشن بود، آب مي خوردند را شنيده بوديد، نگاهتان تغيير مي كرد. حالا هم شايد ندانيد كه چهارراه طرشت و خيابان حشمت الدوله كجاي نقشه منطقه ۱۱ هستند. حشمت الدوله نام قديمي خيابان آذربايجان است و سه راه طرشت تقاطع خيابان باستان و آذربايجان.
سه راه چگونه ساخته شد؟
همان طور كه طهران دروازه دولاب و دروازه قزوين داشت، دروازه باغشاه هم داشت كه محدوده طهران را از بيابان هاي اطراف خالي از سكنه جداً مي كرد. آن موقع هم جايي به نام سه راه طرشت وجود نداشت. تا اينكه مردم كه با اسب و قاطر به كن و سولقان و طرشت مي رفتند ميوه هاي خوبي با خود مي آوردند و كم كم سه راه طرشت فعلي شكل مي گيرد. البته از همه اين تشكيلات فعلي فقط در يك سوي خيابان سه، چهار مغازه ساخته مي شود و ميوه هايي كه از اطراف به طهران وارد مي شده را تقسيم مي كرده و به قولي بازار مركزي ميوه تره بار آن زمان مي شود. به گفته حاج ذبيح اسداللهي و حبيب آقا قديمي هايي كه آن روزهاي اين محله را ديده اند همه جا خاكي بود و بيابان دريغ از يك درخت اما آب بوده و جوي آبي كه شايد باعث اين همه آبادي باشد. درباره تكامل خيابان و ساخت و سازها هم بايد گفت پس از چندي بدون دريافت مجوز و طي مراحل اداري طرف ديگر خيابان با بافتي سنتي ساخته مي شود و گاراژ «اوزار» يكي از اولين بهانه هاي رشد و ترقي را براي اين منطقه فراهم مي كند. اوزار برای ميدان ، پايين تر از سه راه گاراژ ماشين باز مي كند و سه راه طرشت به يكي از مدخل هاي رسمي تهران تبديل مي شود.
شكل گيري سقاخانه
حبيب اكبريان از قديمي هاي اين محله پيشينه سقاخانه باستان را هم در همين رفت و آمدها مي داند: او می گوید : بارفروشان كن و سولقان و طرشت با قاطر و الاغ بار مي آوردند و براي رفع عطش آنها منبع آبی ، سر همين خيابان باستان فعلي تقاطع آذربايجان كه سه راه طرشت ناميده مي شد گذاشته بودند، روي منبع هم چراغي روشن بود.»
اين منبع و چراغ بعد از حدود شصت سال تبديل به يكي از معروف ترين سقاخانه هاي تهران مي شود. غلام شهر فرنگي باني اين سقاخانه بوده چيزي حدود ۵۰ سال پيش و محمدموشي تا سال ۱۳۶۵ به رتق و فتق سقاخانه اي مي پرداخته كه از يك منبع آب شروع شده بود. در اين اواخر هم بعد از مراد لالي كه چند سال پيش فوت كرد وضعيت سقاخانه براي اهالي موجبات آزار و اذيت شده بود تا اينكه اسفندماه سال گذشته سقاخانه تعطيل مي شود.
آدم هاي مهم محله
وقتي درباره اشخاص مهم و خانواده هاي معروف اين محله بپرسيد خانواده فرمانفرما اولين گزينه مشترك همه قديمي هاي محله است.
اين خانواده هنرستان ولي عصر را در سال ۴۶ و درمانگاه فرمانفرمايان را در سال ۱۳۲۸ براي مصرف عامه در اختيار دولت قرار مي دهند.
خانواده فرمانفرما در محل فعلي داروخانه نوشين سر چهارراه گلشن در خانه باغي قرار داشته كه البته الان به ساختماني بلندمرتبه تبديل شده .
سرلشکر حميد پسرخاله محمدرضا پهلوي در كوچه سنبله در خيابان حشمت الدوله (آذربايجان) زندگي مي كرده از بارفروشان قديمي اين منطقه مي شود به حاج صادق و حاج باقر بزرگي و حاج نصرالله اشاره كرد. احمدآقا نواده بابايي كه خود و پدرش سر سه راه طرشت خواربارفروش داشته اند چيزي حدود نيم قرن سابقه حضور در اين محله را دارد،كروكي اين محله را اين طور مي كشد.
«سر همين چهارراه نانوايي حاج اسدالله بود. سبزي فروشي حيدركور ، سمساري حاج رمضانعلي يا يخ فروشي جعفر و كله پزي فضل الله روبروي اين بارفروشي بود.
البته الان همين آقاي نواده بابايي تبريزي، حاج آقا دروديان و حاج ذبيح اسداللهي و حاج باقر و حاج صادق از بزرگان اين محله هستند كه شكر خدا در قيد حياتند. رضا معصومي از پهلوانان قديمي هم ساكن اين محله بوده.
ماجراهاي طرشت
سينما اسكار، اولين سينماي اين منطقه بوده كه الان حسينيه خانجاني ها به جاي آن بنا شده. از اولين سينماهاي تهران بوده، اسداللهي از خاطرات اين محله مي گويد كه سال ۴۲ و ماجراي تبعيد امام اين محله خيلي شلوغ شده بود . او به چشم خود ديده بود كه عده اي با سنگ همه شيشه هاي سينما را شكسته بودند. شلوغي سال ۴۲ از خاطرات قديمي هاي اين محله است.
اما آب فرمانفرما
آب فرمانفرما از منابع آب تهران بوده چون از منزل فرمانفرما بيرون مي آمده به نام او خوانده مي شده و گهگاه ماهي هاي ريزي هم در آن ديده مي شده. البته منشأ اين آب از كوه هاي كن و سولقان بوده و پس از گذشتن از منزل فرمانفرما از طريق جوي آب به خانه اهالي وارد مي شده و آب شرب منطقه را تأمين مي كرد.
رودخانه اي هم حد فاصل اسكندري و باستان در بستر خاك حركت مي كرده كه ديگر خبري از آن نيست.
دعواهاي سه راه طرشت
يكي ديگر از وقايع گذشته اين محله كه البته اهالي چندان دوست ندارند يادي از آن بكنند؛ دعواهاي بارفروشان است. ماشين هاي حامل ميوه جلو بارفروشي ها مي ايستادند و هركه قوي تر بوده بار بهتر را برمي داشته، ضعفا مي ماندند و بقيه بار و اين عامل بسياري از دعواهاي اين سه راهي بوده .
اما ورود پلاستيك فروش ها
حاج ذبيح الله اسداللهي ورود پلاستيك فروشان به محله سه راه طرشت را با حضور نعماني مقارن مي داند كه طي ۳۵ سال مغازه هاي يك بار مصرف فروشي آن محله را به بورس تبديل مي كنند. او حتي توليدي خودش را هم تبديل به يك بار مصرف فروشي كرده.
سر چهارراه باستان هم يك گاوداري بوده متعلق به حاج علي آقا كه لااقل چهل سال از فوتش مي گذرد.(تكتم نجفي منش، چهارشنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۸۹)

ارسال دیدگاه

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.