سروان کاظم عطیفه(قتل)
سروان کاظم عطیفه رئیس کلانتری 11 تهران(26 اردیبهشت 1338) در اتومبیل جیپ کلانتری توسط یکی از قمه کشان به ضرب چاقو به قتل رسید.
او که افسر راهنمایی و رانندگی بود، به تازگی به عنوان رئیس کلانتری در منطقه سه راه طرشت(تقاطع خیابان آذربایجان و خیابان باستان) منصوب شده بود و هنگام گشت‌زنی در منطقه با مردی اوباش روبرو شد او را بدون بازرسی بدنی و دستبند در عقب اتومبیل جیب کلانتری سوار کرد و خود در صندلی جلو کنار راننده نشست تا آن مرد را به کلانتری منتقل کند. در راه توسط آن مرد با ضربات چاقو کشته شد.

‌قانون برقراری مبلغ ۵۷۹۰ ریال وظیفه علاوه بر وظیفه قانونی درباره وراث
مرحوم سروان کاظم عطیفه
‌مصوب ۱۶ خرداد ماه ۱۳۳۸
‌ماده واحده – به وزارت دارایی اجازه داده می‌شود از تاریخ ۲۶ اردیبهشت ماه ۱۳۳۸
ماهیانه مبلغ پنج هزار و هفتصد و نود ریال علاوه بر ماهیانه‌مبلغ نه هزار و دویست
و ده ریال حقوق و کمک و حق گماشته آخرین حقوق کمک دریافتی قانوناً به وراث قانونی
مرحوم سروان کاظم عطیفه افسر‌شهربانی کل کشور که در راه انجام وظیفه شهید گردیده
تعلق می‌گیرد از محل بودجه شهربانی کل کشور که جمعاً ماهیانه بالغ بر پانزده هزار
ریال می‌شود‌پرداخت نماید.
‌قانون فوق که مشتمل بر ماده واحده است پس از اظهار ملاحظات مجلس سنا در جلسه
یکشنبه شانزدهم خرداد ماه یک هزار و سیصد و سی و هشت‌به تصویب مجلس شورای ملی
رسید.
‌رییس مجلس شورای ملی – رضا حکمت(مرکز پژوهشهای مجلس)
روزنامك همشهری:
«44 سال پس از قتل سروان كاظم عطيفه رئيس وقت كلانتري ۱۱ پليس تهران، حادثه مشابهي در ايالت آلاباماي آمريكا روي داد و يك متهم سه مامور پليس را كشت.
سروان عطيفه، افسر راهنمايي و رانندگي كه به تازگي رئيس كلانتري ۱۱ پليس تهران
(سه راه طرشت) شده بود در حال گشت زني در منطقه بود كه مردي داراي اختلال حواس را در حال ايجاد مزاحمت مشاهده كرد و بدون بازرسي بدني و زدن دستبند در صندلي عقب جيپ نشاند تا به كلانتري ببرد. اين مرد كه چاقويي در جيب داشت بين راه با آن ضربه اي به گردن عطيفه زد كه باعث مرگ او شد و اين واقعه مدت ها خبر خواندني روزنامه هاي آن زمان بود.
۴۴ سال بعد، در اين هفته در شهر فايت ايالت آلاباماي آمريكا حادثه مشابهي روي داده است. طبق گزارش رسانه هاي اين كشور، «كنت مور» به پليس شهر فايت تلفن مي كند كه حريف پسر۱۷ ساله اش نمي شود. مأمور پليس اين جوان را به مركز خود مي برد و چون اتهام مشخصي به وي وارد نشده بود بدون زدن دستبند در آنجا نگه مي دارد كه جوان از غفلت و مشغله مأموران استفاده مي كند سلاح يكي از آنان را مي ربايد، سه افسر را با آن مي كشد و با يك اتومبيل پليس فرار مي كند كه همين اتومبيل سه ساعت بعد باعث دستگيري او مي شود.»
«سروان کاظم عطیفه افسر بلند بالا و خوش سیمای اداره راهنمایی و رانندگی بود. او در سال 1330 از آموزشگاه عالی شهربانی فارغ التحصیل شد. همسر او از خاندان بسیار سرشناس بود. کاظم دو فرزند یک پسر و یک دختر داشت. بعد از مدتی که در اداره راهنمایی بود به اداره پلیس تهران منتقل و رئیس کلانتری محدوده سه راه طرشت شد. روزی در سطح محدوده کلانتری با تظاهرات مستانه یکی از اراذل مواجه میشود. او را دستگیر میکند تا به کلانتری منتقل نماید. بدون بازرسی بدنی و بدون دستبند او را در جیب کلانتری و در صندلی عقب سوار میکند و خود در کنار راننده در صندلی جلو می نشیند، غافل از اینکه لات مزبور چاقو همراه دارد. بنابراین در مسیر او با چاقو گردن سروان عطیفه را میبرد و او را می کشد.
قاتل محاکمه و به زندان طویل المدت محکوم شد و بعدها در زندان درگذشت.
کاظم برادر بزرگتری به نام باقر که او هم از افسران شهربانی بود، داشت. باقر سرپرستی فرزندان کاظم را به عهده گرفت و حقوق بازنشستگی پدر را در حساب بچه ها به تساوی واریز کرد تا به سن بلوغ و دسترسی به حساب رسیدند. باقر هزینه تربیت و پرورش بچه ها را خود می پرداخت. باقر ازدوج نکرده بود و پس از کودتای مرداد 1332 از شهربانی به اتهام گرایش به دکتر مصدق اخراج شده بود. او حقوقی از شهربانی دریافت نمی کرد و درآمدش از ناحیه کارشناسی تصاوفات در محاکم دادگستری بود. باقر از افسران بسیار خوش نام و جنتلمن شهربانی بود. دو برادر اهل اراک بودند.»(مصاحبه با سرهنگ منصور اورنگ)

ارسال دیدگاه

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.