اهمیت سفرنامه ها در حوزه تاریخ نگاری
مقدمه چاپ دوم کتاب «سیاحانی که به ایران آماده اند» به قلم داریوش شهبازی:
چنان که در مقدمه چاپ اول نوشتیم سفرنامه های بیگانه از مهم ترین منابع محتوایی تاریخ ایران هستند که باید مورد توجه و عنایت پژوهشگران حوزه تاریخ در تمامی ابعاد نظیر؛ مبانی اجتماعی و مسائل تمدنی قرار گیرند. سفرنامه ها منابع بی‌همتایی برای تحقیق در تاریخ ایران، هستند. مهمترین مقصد مطالعه تاریخ دستیابی به چراغ راه آینده است. چگونگی نیل به این هدف با گردآوری داده ها و دسته بندی اطلاعات و تجزیه و تحلیل زوایای پنهان و آشکار گذشته و نقد آن امکان پذیر است. اروپائیان قرن هاست با سفرنامه های سفرای سیاسی، ماموران، جهانگردان، بازرگانان، نمایندگان،میسیونرها یا مبلغان مذهبی و مسافران خود به اطلاعات ارزشمندی از ایران دست یافتند و در مقاطع مختلف تاریخی از آنها در مقاصد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و غیره بهره بردند.
این صرافت و اهمیت نیاز، زمینه‌ساز پیدایش شرق شناسی شد. آنان با ابداع رشته شرق شناسی (نظیر شرق شناسی آلمان) و شیوه های دیگر ژرف نگرانه تمامی ابعاد فرهنگی جامعه ایران را با اذهان کنجکاو و پرسشگر مورد کنکاش و مطالعه قرار دادند و در بزنگاه تاریخی بیشترین سوء استفاده ها را از این آگاهی بردند. گیبون شاردن را کنجکاو‌ترین سیاح دنیای جدید می‌دانست. قرن های متمادی می توان توجه متفکران و جامعه‌شناسان غربی را از زمان ماکیاولی و حتی جلوتر به تمدن شرق دنبال کرد. تاثیر سفرنامه ژان شاردن بر منتسکیو و نظریه او پیرامون استبداد شرقی – آسیایی و آثاری مانند «نامه‌های ایرانی» و «روح القوانین» و یا تاثیر سفرنامه فرانسوا برنیه، بر جهان بینی مارکس و انگلس پیرامون جوامع آسیایی و تحریر کتاب استبداد شرقی اثر ویتفوگل و توجه متفکرانی چون منتسکیو، آدام اسمیت، هگل، ریچارد جونز، جیمز میل و… که هر یک به گونه‌ای به استبداد شرقی نظر داشته اند همه بر این واقعیت پای می فشارند.
انگلیس در طلیعه سده نوزدهم و جنگ ایران و روس در ابتدای عصر قجر با اعزام ملکم به قدری شناخت ایران برایش اهمیت داشت که وی کتاب «تاریخ ایران» را نوشت و دانشگاه آکسفورد بابت آن دکترای افتخاری بدو داد. هموست که کلید موفقیت در ایران را برای دیگر هموطنانش پرداخت رشوه به ایرانیان دانسته است. امری که طی صد و سی سال حکومت قجری بنیاد فرهنگی این مردم را نابود کرد. راهی که روس ها نیز بر آتش ویرانگر آن دمیدند.
اروپائیان با شناخت شرق و نقد خود به تحول در حوزه فلسفه دست یازیدند سپس به آزمون و خطا و کسب تجربه در دیگر علوم کاربردی پرداختند و در جامعه ای متکثر شانه به شانه یکدیگر را به جلو راندند تا توفیق شگفت انگیز امروزی را حاصل کردند.
اروپائیان در جنگ های صلیبی که متقارن با قرون طلایی امپراتوری اسلام بود در مواجه ای تنگاتنگ به برخی از عقب ماندگی های خود پی بردند و با سفر مسافرانشان به شرق و با دقتی سزاوارانه وجوه تمایز دو جهان غرب و شرق را جستند و اطلاعات بسیاری را اندک اندک گردآوردند و مورد کنکاش و مطالعه قرار دادند و به آموختن نادانسته ها و نقد دانسته هایشان پرداختند و راهی را ساختند تا با انباشت روز به روز دانش به چشم انداز آرزوهایشان دست یابند.
آنان قرون وسطی را پشت سر نهادند و دوران رنسانس (نوزایی) را با انقلاب علمی، اصلاحات مذهبی و پیشرفت هنری آغازکردند و پیشرفت‌های عظیمی به چنگ آوردند تا به عصر روشنگری رسیدند. در این عصر عقاید تازه و روشنگرانه سراسر اروپا را فرا گرفت. جنبشی فکری و فلسفی آغاز شد. انقلاب های عظیمی در دانش و فلسفه پدید آمد که باعث از میان‌رفتن کامل جهان‌بینی قرون وسطایی شد. متفکران روشنگری، با آزادی، پیشرفت، به سوء استفاده از کلیسا (دین) و دولت پایان دادند. دکارت، دیدرو، ولتر، روسو، مونتسکیو، کانت و ساد و دیگران فیلسوفان عصر روشنگری‌ با افزایش تجربه‌گرایی، دقت علمی، بذر آزاداندیشی را در جامعه پاشیدند و اندیشه و معرفت مردمانشان را بارور ساختند. آنان با نخبگان خود گام به گام بار فلسفه و دانششان را افزودند و با انقلاب صنعتی خود را ناکهان هزار سال از شرق و دیگر نقاط عالم پیش انداختند.
انقلاب صنعتی غرب را متحول و نظام استادی – شاگردی را دیگرگون ساخت و آموزش فن محور و کارآفرین را شکل داد و طبقه ای آفرید که عشق به سرمایه‌گذاری و انباشت سرمایه داشت. بدین ترتیب طبقه مولد سرمایه پدید آمد. تحول بزرگی در گیتی پیدا شد که با خاتمه جنگ جهانی دوم شتاب گرفت. تحولی که منتهی به ظهور امریکایی شد که مانند غول تمامی محصول دانش و تطور علمی هزاران ساله عالمیان را بلعید و به قدرتی عظیم مبدل شد.
ژاپن از دوران میجی تحول خود را آغاز کرد و با افت و خیزی دو جنگ خانمان سوز را پشت سر گذاشت و در خاتمه جنگ دوم به منظور تعالی کیفیت صنعت خود از‌‌ همکاری با صاحبان صنعت آمریکا (جنرال موتورز و فورد) سودی سرشار را نصیب خود کرد و در صنایع نساجی و غیره با بهبود کیفیت در چرخه بهبود مستمر با عزم ملی و اراده راسخ جامعه سنتی را متحول ساخت و از تجربه غرب بیشترین بهره را برد. پتر اول در روسیه نیز همین‌گونه عمل کرد. او صنعت کشتی‌‌‌سازی اروپا و رمز فرآیند صنعتی را با تحقیق و پژوهش آموخت و از این طریق روسیه را در راهی انداخت که در ابتدای سده نوزده در کنار انگلیس به قدرتی جهانی تبدیل شد. امروزه روسیه و هند برای بهبود کیفیت خودروسازی از شرک های فیات و سوزوکی بهره مند می شوند. ببرهای آسیا، از غرب بسیار آموختند و خود را از عقب ماندگی رهاندند. ماهاتیر محمد، نخست وزیر موفق مالزی در سفری به ایران گفت؛ آمریکا گاو شیرده است، ما پستانش را گرفتیم، شما ایرانیان شاخش را. او از این راه نظم هنجاری را در جامعه برقرار ساخت و با پیشرفتی خارق العاده مالزی به جرگه ببرهای آسیا پیوست.
اما ایران، میان این راه های آزمون پس داده جهانی سردرگم ماند و راهش را نیافت. پس از قرون و اعصار، انقلاب مشروطه فرصت مناسبی شد، برای رهایی از عقب ماندگی ها. ایرانیان پس از پنج دهه، در دهه چهل به ثبات و موفقیتی نسبی در اقتصاد دست یافتند، اما در دهه پنجاه بسیاری از دستاوردها از دست رفت و تقدیرگرایی جای عقلانیت را گرفت و راهی را رفتیم که حاصلش عقب ماندگی بیش از پیش است.
قرن ها بود که آموزش ایرانیان، محدود بود؛ یکی به آموزش دینی که با انتقال اندیشه دینی به تربیت روحانی می پرداخت و دیگر حوزه‌‌ حرفه و فن که در آن نظام استادی – شاگردی حاکم بود. اگر شکوفایی فردی و تفکرات معدود خلاق و ماندگار را کنار نهیم با سیطره اندیشه «گلیم خود را از آب بیرون کشیدن» فوت گوزه گری را قرن های متمادی استاد به شاگرد نیاموخت و ذره ذره دانشمان نه تنها افزوده نشد بلکه در پس قرون و اعصار مانند گلوله برف ذره ذره آب شد و در استبداد و انحطاط رو به زوال رفت.
پس از حمله اعراب گسست تاریخی و فرهنگی عارض بر جامعه، مانع تجزیه و تحلیل دانش نیاکانمان شد تا به بررسی قوت ها و ضعف ها بپردازیم و ارزیابی کنیم. بنابراین هرگز به جمع‌بندی وضعیتمان نرسیدیم و به راهی نوین دست نیافتیم و فرد گرایی را جانشین خردورزی گروهی کردیم و اتحاد و همکاری جمعی را محو. کوشش فردی مان مانند جامعه اروپایی، ما را به عرصه فرآیند صنعتی وارد نساخت و در میدان رقابت از درک امتیازات رقیب عاجز ماندیم و به دشمنی کورکورانه با آن پرداختیم. جامعه ای مصرف گرا شدیم. سال هاست که نیروی فعال و جوانمان مهاجرت پیشه کرد و سرمایه دارمان ‌گریز از وطن را. در حالی که می شد همنوا با مرحوم امیرکبیر متحد و متمرکز راه تفکر علمی و عقلایی پیمود و اندیشه گسترش صنعت و کارآفرینی را متجلی ساخت، تا از جامعه مدرک گرای بی عمل امروز دوری گزید.
بررسی و تحلیل محتوایی سفرنامه ها یکی از ده ها طریق شناخت عقب ماندگی ها و شناخت خویشتن خویش است که همزمان ما را با دانش جهانی و قوت و ضعف رقبا آشنا می سازد. معروف است که سفر و سفرنامه مارکوپولو را از عوامل موثر تحول غرب می دانند که راه شناخت رقیب را به دیگر مسافران اروپایی شناساند.
توجه پژوهشگران به ویژه حوزه تاریخ به بررسی و مطالعه سفرنامه ها و تجزیه و تحلیل نظری و روشمند آنها ریز مولفه های هویت تاریخ ایران را یک به یک می شناساند و هویدا می سازد و این امر خطیر که همکاری اساتید بزرگوار در دانشگاه ها را می طلبد تا با هدایت دانشجویان به انتخاب موضوع پایان نامه ها در تجزیه تحلیل موردی هر چه بیشتر به غنی محتوای تاریخ ایران بیفزایند. مواردی نظیر؛«گسست تاریخی ایرانیان پس از اسلام» «مهاجرت ایرانیان» « مهاجرت روستائیان» «انحطاط ایران» «استبداد» «بی‌قانونی» «نوروز» «زورمداری» «تمدن و دولت آبی» «مریدی – مرادی» «نظام اربابی – رعیتی» «مهاجرت‌ روستاییان»«خشکسالی» «ظلم و ستم حکام و خوانین محلی» «میراب» «پنگان» «نقش آب در تمدن ایرانی» «هرج‌ومرج» «بی‌قانونی و ناامنی» «قنات» «چگونگی توسعه و نوسازی (مدرنیزاسیون)» «چرا ما از روس شکست خوردیم و غرب پیروز شد؟» «چرا عقب ماندیم؟»
در پایان باید متذکر شویم، شوربختانه چاپ اول کتاب بر اثر غفلت در تحریریه، نسخه قبل از نهایی به چاپخانه سپرده شد که با کاستی هایی همراه بود. در ویراست جدید، کاستی ها اصلاح شد و جمعی دیگر از سیاحان نیز به کتاب افزوده شد.
داریوش شهبازی

ارسال دیدگاه

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.