اقلیتهاى مذهبى را هر یك در جاى خود شرح خواهیم داد؛ اما كلیات آن را مىتوان اینگونه بیان داشت كه در جوامع بشرى مذهب در كنار دیگر عوامل مؤثر، اصلىترین علت جنگها و درگیرىها را تشكیل مىداده است. اگرچه شكیبایى مذهبى از بنیادهاى كهن فرهنگ ایران است، لیكن در بررسى تاریخى آن به خصوص در دو سه قرن اخیر كه تحولات صنعتى، اجتماعى و فرهنگى اروپا بهطور معجزه آسایى دچار تحول، ترقى و پیشرفت گردید، محققین، مذهب را یكى از عوامل عقب ماندگى جامعه ایرانى در مقایسه با همسایگانش چون عثمانى، مصر، هند و... مىدانند. به عقیده ایشان مذهب مانع از آمد وشد اقلیتهاى مذهبى و سكونت آنها در ایران گردید؛ در صورتى كه در كشورهاى همسایه آنان به خصوص مسیحیان با آزادى بیشتر رفت و آمد داشته و بازرگانانشان راحتتر به تجارت می پرداختند و در آن كشورها سكونت بیشتر داشتند و می توانستند در انتقال فنآورى بدانجا گام مؤثرى بردارند.
«ایران بر خلاف همسایگانش داراى اقلیتهاى زیاد غیر مسلمان نبود كه تماس آنها با اروپا از قرنها قبل شروع شده باشد و در نتیجه مقدار زیادى از شیوههاى تربیتى غربى و دانش اقتصادى غرب را گرفته باشند. چنانكه قبلاً گفته شد این اقلیتها در پیشرفت و ترقى بازرگانى كه در تركیه، مصر، لبنان، فلسطین و سوریه انجام مىشد، نقش زیادى داشتند. ایران نیز داراى اقلیتهاى ارمنى، یهودى، نسطورى، آسورى، كلدانى و زردشتى بود، ولى تعداد آنها بسیار كم بود و تمایزات فرهنگى شان زیاد و تأثیر آنها فقط در نقش كمى نهفته بود كه در تحول اقتصادى و اجتماعى مملكت ایفا مىكردند.» / تاریخ اقتصادى ایران، ص 23.
در دوران صدارت امیركبیر تحولات خوبى در این زمینه انجام گرفت. وى تلاش داشت تا دیدگاه مردم را به جایگاه منطقى و عقلانى خود سوق دهد؛ اما چنانكه مىدانیم دشمنان بد اندیش این ملت محروم با از میان برداشتن امیر مانع از تداوم و شكوفایى اندیشه و همت بلند او گردیدند.
«سیاست امیر نسبت به ملل متنوعه بر پایه مداراى مذهبى و حق آزادى، پرستش و تساوى حقوق اجتماعى قرار داشت و این وجهه نظر او را به روشنفكرى دینى شناختهاند.» / نامه كلنل شیل به پالمرستون (وزیر خارجه انگلیس(، 14 مارس 1851 م. نقل در امیركبیر و ایران، ص 420.
«... زردشتیان كه جاى خود را داشتند، آشوریان، ارمنیان و عیسویان كاتولیك و ارتدكس و پروتستان و صابیان و تا اندازهاى جهودان همه از آن سیاست امیر برخوردار بودند... جنبه تازه و مترقى سیاست امیر، كوشش او در راه تأمین مساوات حقوق اقلیتها و بالا بردن مقام اجتماعى آنان بود. در این رویه آزادمنشانه غیر از عنصر روشنبینى عامل مصحلت سیاسى نیز دخیل بود / همان مرجع، ص 429.
«تا دوران ناصرالدین شاه، اقلیتهاى دینى در ایران علاوه بر محدودیتهاى اجتماعى بسیارى كه براى آنهابرقرار شده بود، با توهین و آزار و هتك حرمت نیز روبرو بودند و اراذل و اوباش و كودكان در محلات به آزار و اذیت آنها مىپرداختند و با خواندن اشعار موهون و ركیك در كوچه وخیابان موجبات ناراحتى آنها را فراهم مىآوردند.
در دوره سلطنت ناصرالدین شاه با حضور هیئتهاى سیاسى خارجى در تهران و آمد و رفت جهانگردان و مسافران خارجى، این گونه برخورد با اقلیتها در خارج از كشور انعكاس نامطلوبى بر جاى مىگذاشت، بدین جهت در ماه ذیعقده سال 1273 ق. فرمانى از سوى ناصرالدین شاه دایر بر رعایت حرمت اقلیتهاى دینى و برخورد با متخلفین صادر شد:
«چون مراحم و الطاف كامله ملوكانه در تمهید موجبات آسایش و آرامش و تقدم اسباب استراحت نسبت به عموم رعایا و برایاى ممالك محروسه كه از هر ملل و مذاهب مختلفه باشند درجه مساوات دارد و نباید تفاوتى در عمل آوردن بواعث [معین: جمع باعث] آسودگى و رفاهیت جمیع رعایاى پادشاهى، خواه اهالى اسلام و ایمان، خواه یهودى و نصارا و مجوس و سایر ملل و ادیان باشند منظور آید و مىباید قاطبه آنها بلا تفاوت در مهد امن و امان بدون اذیت و آزار مرفهالحال گذران نمایند...» / روزنامه وقایع اتفاقیه، ش 338، اول ذیحجه 1273؛ تهران به روایت تاریخ، ج 2، ص 774.
اك – [اَ] «اراضى این باغ [باغ كاظمى در تجریش] متعلق به ورثه مظفرالدین شاه بود و كاظمى بزرگ پیشكارى ورثه را داشت. اراضى این باغ و دهكده اَك و نظرآباد را از ورثه با زرنگى به چنگ آورد.» / جغرافیاى تاریخى شمیران، ج 1، ص 217.