آغا بشیر
خواجگان اغلب به کج خلقی، طماعی و پول پرستی و خساست، معروف بودند و استعمال تریاک و مسکرات عیب بزرگ آنها محسوب میشد(ویلسن، (چارلز)ص 145). اکثر خواجگان در عصر قاجار سیاهانی بودند که از آفریقا آورده میشدند. البته قبل از آن، زمانی که ایرانیها از قفقاز اسیر جنگی می گرفتند یا میخریدند، تعداد خواجه¬های سفید پوست بسیار زیاد بود. ناصرالدین شاه هفت خواجة مخصوص داشت؛ از آغا بشیر، معروف به شمع قهوه خانه، مهراب خان، آغا محمدخان که همیشه به دنبال شاه بود، آغا غلامعلی، مقبل، اسماعیل خان و آغاصالح خان.
آغا بشیر(حاجی مبارک) که خواجة اول ناصرالدین شاه بود، علیرغم مقررات قانونی که به خواجگان اجازۀ زن گرفتن نمی داد، پس از مرگ محمد شاه، یکی از زیباترین همسران او را به زنی گرفت. او در کودکی به مادر ناصرالدین شاه هدیه داده شده بود. بنابراین، زمانی که ناصرالدین شاه به سلطنت رسید، او را به سمت ریاست خواجگان( خواجه باشی) برگزید. آغا بشیر امکانات فراوانی داشت. و از آنجایی که به زنان اندرون بسیار سخت می گرفت، نهایتاً تحت فشار آنان ناچار شد سمت خود را تغییر دهد. میرزا تقی خان امیرکبیر حقوق سالانه سرسام آور او را به دو هزار تومان تقلیل داد که موجب ناراحتی و شکایت وی از این امر شد. پس از سقوط امیر وضع او رو به راه شد و مجدداً خواجه باشی شد. در ماجرایی که در سال 1275ق در طی سفر ناصرالدین شاه به ولایات، در منطقة حوض سلطان نزدیک قم رخ داد، آغا بشیر به علت درگیری و در نتیجه زخمی کردن یکی از مقربان شاه( یحیی خان ) در حالت مستی و رفتار توهین آمیز نسبت به شاه، دستگیر و به فرمان شاه سر از تنش جدا شد(مستوفی، ج1،صص 387-390). خواجهسرایان مواظب حیاط تحت ادارۀ خانم خود بودند و گاهی هم همانجا منزل داشتند. این خانمها ناگزیر یک نفر خواجه متعین که سمت ریاست بر خواجه های تحت امر خود را داشته باشد نیز داشتند و این سر خواجه ها تحت امر آغاباشی بودند. آغاباشی رئیس کل خواجه سرایان حرم و سیاست حرمخانة شاه در دست او بود(همان/ص386). دیگر زنان حرم از یک الی دو خواجه داشتند. زنهای درجه سوم خواجه نداشتند(معیرالممالک، یادداشتهایی…ص 12). این خواجه ها بویژه خواجه باشی و سر خواجه ها که اکثر آنها زرخریدهای ناصرالدین شاه بودند، مواجب کافی داشتند. غالباً گذشته از اتاقی در اندرون، خانه هایی هم در شهر داشتند که در آن زندگی میکردند. ناصرالدین شاه هم که به وجود آنها احتیاج داشت و بالاخره دارایی آنها به خودش بر می گشت، از متمول کردن آنها مضایقه نمی کرد(مستوفی، همان). با تمام این اوصاف، در دورۀ ناصری از نفوذ و قدرت خواجگان بسیار کاسته شد و خواجه های سفید همه از اندرون رانده شدند(پولاک، ص181) و با وجود اینکه خواجه باشی در این زمان کلیدهای خزانة سلطنتی را نگهداری میکرد و مراقب غذاهای مخصوص شاه بود، ولی درآمدش بسیار محدود شد(همان). بعد از واقعة آغا بشیر(حاجی مبارک) خواجه ها هر قدر هم طرف توجه میشدند، جرأت دخالت در کارهای دولتی را نداشتند(مستوفی، ص 387). البته، به گفتة ویلسن به استثنای حرمسرای سلطنتی و شاهزادگان قاجار، هیچ یک از رجال دولتی حق نداشتند بیش از یک نفر خواجه در خانة خود نگه دارند(ویلسن،(چارلز)ص 144).