آتشخانه، آذركده، و… . مكانی‌ بوده است كه ایرانیان قدیم در آن  برای‌ ستایش و پرستش خدای‌ آتش را افروخته می‌‌داشتند. شعرا گبر، مغ، موف، و مجوس را نیزبه معنی‌ آتش‌پرست آورده‌اند.
/ لغتنامه.

 از آن‌جا كه آتشكده علاوه بر كاركرد پرستشگاهی‌ كاركردهای‌ دیگری‌ نیز بر آن مترتب بود به تفصیل بدان می‌‌پردازیم:

 بیت‌النیران: و این آتش‌خانه را كه داریم و خورشید را كه داریم نه بدان داریم كه گوییم این را پرستیم اما، به جایگاه آن داریم كه شما محراب دارید (تاریخ سیستان). مجموع سلاح آتشین از توپ وتفنگ ونظایرآن درفوجی‌ از سپاهی‌. آتشخانه سماوروكشتی‌ و راه آهن؛ قسمتی‌ كه آتش درآن است. وهمچنین آتشخانه تفنگ، درون لوله آن است. / لغتنامه.

آتشدان آتشکده که پیوسته فروزان بوده است

آتشدان آتشکده که پیوسته فروزان بوده است

مقام آتش در آیین زردشت: از آن زمان كه نژاد آریایی‌ شناخته شده است، ایشان را مردمی‌ دانسته‌اند كه آتش را درپرستشگاه خویش بزرگ می‌‌داشته‌اند؛ و این عنصر از زمان بسیار كهن نزد هندوان و ایرانیان مقدس و محترم بوده است. / یسنا ج 2، ص 123، مقاله استاد پورداود؛ ویسپرد، ص90 به بعد مقاله استاد پورداود.

 سرودهای‌ آتش همواره بر سر زبان‌های‌ پیشینیان ما بوده است. استاد پورداود درباب آتش و اهمیت آن تحقیق‌هایی‌ پر ارج دارد و در یسنا، در ضمن مقاله خویش نوشته است:

 «در سنگ نبشته‌هایی‌ كه ازهخامنشیان به جای‌ مانده، بسا داریوش در برابر آتشدان به ستایش ایستاده است، درلشكركشی‌‌های‌ آنان پیشاپیش سپاهیان كشورگشای‌ ایرانیان آتشدان‌های‌ زرین و سیمین دیده می‌‌شد. پیش از پیكار، درآتشكده به میانجی‌ زبانه آتش از اهورامزدا پیروزی‌ ورستگاری‌ پژوهش می‌‌كردند، ودرروی‌ هزاران سكه پادشاهان روزگاران پیش، آتشدان دیده می‌‌شود… .» / یسنا، ج 2، ص 123.

 در یشت‌ها درهمین باب ذكر كرده‌اند:

نظر به این‌كه در آیین مزدیسنا آنچه آفریده اهورا مزداست باید ستوده و معزز باشد، ایرانیان به آذر بستگی‌ مخصوصی‌ پیدا كرده‌اند و آن را موهبت ایزدی‌ دانسته، شعله‌اش رایادآورفروغ رحمانی‌ خوانده‌اند، و آتشدان افروزان را در پرستشگاهان به منزله محراب قرار داده‌اند. در ریگ وِدای‌ هندوان و در اوستای‌ ایرانیان اسم پیشوای‌ دینی‌ هردودسته ازآریایی‌‌ها «آثرون» می‌‌باشد، یعنی‌ آذربان، و آن كسی‌ است كه از برای‌ پاسبانی‌ آتش گماشته شده… .» / یشتها، ج1، ص 506.

 در باب قدمت پرستش آتش اشاره كرده‌اند:

 از زمان بسیاركهن آتش میان آریایی‌‌ها به خصوص مقدس بوده، قطع نظرازگات‌ها كه قدمت آن به عقیده نگارنده تا به هزار سال پیش از مسیح می‌‌رسد. در جزوآثار قدیم ایران دراسحق آوند در جنوب بهستان (بیستون) نقشی‌ ازعهد مادها مانده كه قدمت آن به قرن هشتم پیش ازمسیح می‌‌رسد، والحال، نقش مذكورموسوم است به دكان داود، وآن قبری‌ است در بدنه كوه تراشیده شده، نقش آن عبارت است از یك ایرانی‌ كه درمقابل آتش ایستاده است.» / یشتها، ج2، ص507.

 قدمت آتش پرستی‌: آتش پرست، كسی‌ است كه آتش را چون قبله‌ای‌ نیایش كند:

 به یك هفته برپیش یزدان بدند

مپنـدار كـآتـش پـرستان  بدند

 فردوسی‌

 هنـوزم هنـدوان آتـش  پرستند

هنوزم چشم چون تركان مستند

 نظامی‌

 چوشب رفت وبردشت پستی‌ گرفت

هـوا چـون مـغ آتـش پرستی‌ گرفت

 عنصری‌

 در داستان‌ها گفته‌اند نخستین كس كه آتش پرستید، قابیل بود. در تاریخ بلعمی‌ آمده:

 «آن پسرآدم كه نام اوقابیل بود و برادر خویش هابیل را بكشت، از بهر آنكه قربان برادرش را آتش بخورد … پس چون سخت پیرشد، ابلیس بیامد و او را گفت: دانی‌ كه آتش قربان هابیل چرا خورد و آنِ تو نخورد؟ گفت: ندانم. [گفت:] زیرا كه هابیل آتش پرستیدی‌ تونیز آتش بپرست… قابیل آتش پرستیدن گرفت و سجده‌ها كرد … و نخستین كس كه آتش پرستید او بود و آتشخانه‌ای‌ بنا كرد [اندرعدن]، و خود و فرزندان او همه برآتش پرستی‌ مردند.» / تاریخ بلعمی، ج1، ص 110.

 در شاهنامه پدید آوردن آتش به هوشنگ پیشدادی‌ منسوب است كه وی‌ روزی‌ ماری‌ برسرراه بدید. سنگی‌ به سویش افكند و آن سنگ به سنگ دیگر برخورد و آتشی‌ از آن دو جستن كرد:

 بـرآمـد بـه سنـگ گـران سنگ خرد

  هم آن وهم این سنگ بشكست خرد

 فـروغی‌ پـدیـد آمـد از هر دو سنگ

  دل سنـگ گشـت از فـروغ  آذرنـگ

 نشــد  مــار كشتــه و لیكــن ز راز

  پـدیـد آمـد آتـش از آن سنـگ بــاز

 / شاهنامه طبع بروخیم، ج 1، ص 19.

 و نیز دقیقی‌ در داستان دعوت زرتشت، گشتاسب را به كیش خویش سروده،كه وی‌ آتش مقدس را از بهشت آورد، بدین قرار :

 خجسته پی‌ ونام او زردهشت

كـه  آهرمن بدكنش را بكشت

 بـه شـاه جهان گفت: پیغمبرم

تو را سوی‌ یزدان همی‌ رهبرم

 یكـی‌ مجمـر آتـش بیاورد باز

بگفـت از بهشت آوریدم فراز

 جهـان آفرین گفت  بپذیر این

نگه كن بدین آسمان و زمین .

 / شاهنامه طبع بروخیم، ج 6، ص 1497. (بیت ماقبل آخر به بعد ضمن ابیات منقول از دقیقی).

 ابن جوزی‌ درتلبیس ابلیس، وضع آتش مقدس را به زرتشت نسبت داده، كه گفته از آسمان نازل گردیده:

 وقد كان زرادشت وضع فاراً، زعم انما جأت من السماء فاكلت قربانهم. / تلبیس ابلیس، ص66.

 علوِّ مقام آتش در اوستا: در اوستا بیشتر آتش پسر اهورامزدا خوانده شده است، و در یسنای‌ 25، بند 7 چنین آمده:

 «آذر، پسر اهورا مزدا را می‌‌ستاییم؛ تو را ای‌ آذرپاك، پسر اهورا مزدا (و) رد پاك می‌‌ستاییم، همه آتش‌ها را می‌‌ستاییم… .» / یسنا، ج 1، ص 226.

 استاد پورداود نوشته‌اند كه از این تعبیر، عُلوِّ مقام آتش را خواسته‌اند، چنانكه سفندارمذ، فرشته موكل زمین نیز، دختر اهورامزدا نامیده شده است. / یشتها، ج 1، ص 510، س 11.

 یسنای‌ 62 سراسر در نیایش آذر است. / یسنا ج 2 صص 81 تا 84، نقل از ری باستان، صص 2726.

 آتشكده در میان زرتشتیان در حكم معبد در دیگر مذاهب است و آن پرستشگاه و یا نیایشگاه خدایی‌ خاص است، گو این‌كه در آن از پرستش دیگر خدایان نیز غافل نمی‌‌شوند.

 نكته بسیار مهم این‌كه شكل بنای‌ تمامی‌ آتشكده‌ها در همه جا یكسان بوده است. البته آتشكده‌های‌ ناهید از احترامی‌ خاص برخوردار بوده است. آتشكده را آتشگاه نیز می‌‌گویند.

 به دلایل مذكور هرجا كه گروهی‌ از زردشتیان اقامت دارند باید برای‌ خویش آتشگاه بسازند واهمیت آتشگاه‌ها متناسب باكثرت واهمیت گروه هاست كه به طور كلی‌ به سه رتبت منقسم می‌‌گردد، بدین قرار:

 1. آتش دادگاه: این آتش همان آتش آتشدان خانه‌هاست و مراسم تقدیس ندارد وآتش خانوادگی‌ است و آن را جانِ خانواده می‌‌پندارند و مقام آن با كدخدای‌ خانه برابر است. واژه دادگاه دراوستا «داتیاگاتوم» است، یعنی‌ سزاوار جای‌ آتش. روشن نگاه داشتن آتش خانه جزو اصول دینی‌ ایشان است،حتی‌ میان هندوان ونیزپاره‌ای‌ از قبایل و ایل‌های‌ ایران آتش‌هایی‌ فروزان است كه نسل اندر نسل روشن نگاه داشته شده است و به دعوی‌ مؤلف كتاب پرستشگاه زرتشتیان بین درویشان خاكسار در ایران آتش 350 ساله موجود است كه آن را دوده خوانند.این آتش كه جان خانواده است درهریك ازمخلوقات موجوداست. دراوستا آتش به پنج نوع تقسیم شده است. فروزان نگاه داشتن آن احترام و ستایشی‌ است كه نسبت به گوهرزندگی‌ آفریدگان مراعات می‌‌شود .

 2. آتش آدران: این آتش را آتش آدریان یا درمهر نیز خوانند. پایه ورتبت این آتش بالاترازمقام آتش دادگاه است . این آتش به دیه‌ها و بلوك بزرگ و شهرها اختصاص دارد. آیین تقدیس آن پیچیده است و نموداری‌ از گوهر زندگی‌ افراد است. آتش بلوك بزرگ قصران از این نمونه است، برطبق مندرجات كتاب پرستشگاه زرتشتیان در تهیه این آتش، آتش‌های‌ اصناف مختلف محل را از زرتشتی‌ و غیر زرتشتی‌ به روشی‌ كه ذكرش بیاید جمع می‌‌كنند، سپس مورد تقدیس قرار می‌‌دهند؛ و پس از تخت نشینی‌ در مهر آن را به منزله روان مقدسی‌ دانند كه در نگاهداشت واحترام آن بایستی‌ اهتمام به عمل آید.

 آتش آدران ازآتش‌هایی‌ كه در منازل چهار صنف مذكور در ذیل به كارمی‌ رود، فراهم می‌‌آید :

 الف) آتش اجاق فرماندار محل .

 ب) آتش اجاق فرمانده ارتش محل .

 ج) آتش اجاق قاضی‌ بزرگ محل .

 د) آتش اجاق كشاورز محل .

 پس ازآن درصورت امكان وتمایل آتش مستعمل در منازل اصناف دیگررا نیز برآن می‌‌افزایند.

 در گرد آوردن این آتش‌ها خود اخگررا از اجاق برنمی‌‌دارند، بلكه در ظرفی‌ دسته دار كه چمچه نامند وكف آن را سوراخ‌های‌ متعددی‌ است كمی‌ پنبه پاك قرار می‌‌دهند وبرروی‌ آن چوب خوشبویی‌ مانند صندل كه زود افروخته گردد، می‌‌چینند و سپس آن را بر روی‌ شعله اخگر آتشدان‌ها به صورتی‌ كه تماسی‌ با آنها پیدا نكند، نگاه می‌‌دارند تا از حرارت افروخته شود.این كار را چندین بار با این آتش افروخته تكرار می‌‌كنند. بدین ترتیب چون آتش از ماهیت غیر تصفیه شد، آنها را یك جا جمع می‌‌كنند، و پس از برگزاری‌ مراسم تقدیس كه یك ماه زمان می‌‌برد، آن را تخت نشین می‌‌كنند و در مهر فروزان نگاه می‌‌دارند، و به اعتقاد ایشان منظور از انجام مراسم پالودن آتش، پاك نگاهداشتن روان است كه گوهری‌ است مینوی‌ و پاره‌ای‌ از روان كل و مطلق است. آتش آدریان به اعتقاد زرتشتیان نیروی‌ فروغ درخشان ایزدی‌ و وابسته به ایزدآذر است. آتش آدریانِ تفت بسیار قدیمی‌ است، و گویا به عهد ساسانیان تقدیس شده و تاكنون در همان محل قدیمی‌ روشن است.

 3. آتش ورهرام: مقام آتش ورهرام برتر از دیگر آتش‌هاست و به اعتقاد زرتشتیان ستایش و احترام این آتش همچون ستایش واحترام پادشاه برهمگان واجب است و به نزد ایشان آتش به مثابه شاهنشاه روحانی‌ است كه به سبب عشق به آفرینش خود را به مادیات بیالوده است.

 این اندیشه درادب ایرانی‌ پس از اسلام نیزگاه گاه تجلی‌ دارد و در مواردی‌ سرچشمه فعالیت‌های‌ موجودات به آتش تعبیر گردیده است، چنان‌كه مولانا گفته:

 آتش است این بانگ نای‌ و نیست باد

 هـركـه ایـن آتــش نـدارد نیست باد

 آتـش عشـق اسـت كـانـدر نـی‌  فتاد

 جـوشـش عشـق اسـت كاندر می‌‌فتاد

 حافظ گفته:

 از آن بــه دیــر مغـانـم  عزیز می‌‌دارند

كه آتشی‌ كه نمیرد همیشه در دل ماست

 وحشی‌ بافقی‌ چنین خواسته:

 الهــی‌  سینــه‌ای‌ ده آتـش افـروز

در آن سینه دلی‌ وان دل همه سوز

 باری‌، آتش ورهرام وابسته به ایزد پیروزی‌ یا ورهرام بهرام است و نور هیچ روشنی‌ دیگر از چراغ یا آفتاب و یا آتش نباید بر فضای‌ آتش ورهرام بیفتد.

 آداب و مراسم تقدیس آن بسیار مفصل است و یك سال زمان می‌‌گیرد. در كتاب پرستشگاه زرتشتیان در ترتیب فراهم آوردن این آتش مذكور است كه این آتش از آتش شانزده پیشه‌ور صاحب شغل‌های‌ گوناگون وآتش برق آسمانی‌ تشكیل می‌‌یابد، بدین ترتیب:

 الف) آتش كارخانه رنگرز.

 ب) آتش آتشدان پادشاه یا استاندار یا فرماندار.

 ج) آتش كوزه‌گر.

 د) آتش آجرساز.

 ه) آتش اجاق درویش یا صاحبدل.

 و) آتش زرگر.

 ز) آتش ضرابخانه.

 ح) آتش آهنگر.

 ی‌) آتش كارخانه اسلحه‌سازی‌.

 ك) آتش نانوا.

 ل) آتش تقطیر.

 م) آتش آتشدان فرمانده ارتش.

 ن) آتش آتشدان چوپان.

 س) آتش آتشدان پیشوای‌ دین.

 ع) آتش برق آسمان.

 ف) آتش مرده سوز.

 و بنا به نظریه گروه باطنیان خشنوم، آتش مرده سوز وآتش برق باید در یك آن جمع شود؛ وگرنه آتش مرده سوز را به كار نمی‌‌برند.

 این آتش‌ها پس از سیر از مراسم پیچیده تصفیه تقدیس می‌‌گردد. دروجه تسمیه این آتش در كتاب پرستشگاه زرتشتیان است كه شعله را در اوستا برزنگهه گویند كه درپهلوی‌ بره و سپس وره گردید و به شكل ورهران در آمد. / قصران، صص 681 تا 684.

 آیین نیایش در آتشگاه: آتش از زمان‌های‌ بسیار كهن در نزدایرانیان وهندوان وهمچنین رومیان و یونانیان مقدس و محترم شمرده می‌‌شد و در باب آن در ادیان باستانی‌ مانند زرتشتی‌ و برهمنی‌ و بودایی‌ و مذاهب سامی‌، همچون یهودی‌ و عیسوی‌ و حتی‌ نزد بت‌پرستان آفریقایی‌ سخن‌ها وجود دارد. قابیل پسر حضرت آدم را نخستین كسی‌ ذكر كرده‌اند كه آتش پرستید.

 این نوع روایات همه توجه بر قدمت آتش درمیان انسان‌ها دارد، در اوستا غالباً آتش پسر اهورمزدا خوانده شده؛ در یسنا 25، بند 7 ذكر شده:

 «آذر پسر اهورامزدا را می‌‌ستاییم؛ تو را ای‌ آذرپاك پسراهورامزدا (و) رد پاك می‌‌ستاییم؛ همه آتش‌ها را می‌‌ستاییم… .» / یسنا، ج 1، ص 226.

 كه از تعبیر پسری‌ اهورمزدا علو مقام آتش را می‌‌خواهند. كریستن سن تفصیل مراسم نیایش آتش را در كتاب ایران در زمان ساسانیان به نقل از یكی‌ از نسك‌های‌ اوستای‌ ساسانی‌ بیاورده، كه ملخصی‌ از آن به مناسبت در ذیل درج می‌‌شود:

 آتشكده پر از بوی‌ كندر و سایر مواد معطره بود. یك نفر روحانی‌ برای‌ این‌كه ازنفس خود آتش را نیالاید، دهان‌بندی‌ (پنام) بسته و آتش را با قطعات چوبی‌ كه با مراسم مذهبی‌ تطهیر شده بود، مشتعل نگاه می‌‌داشت. آن روحانی‌ دم به دم به وسیله دسته چوبی‌ كه بَرسم  (baresma) می‌‌خواندند و مطابق آداب خاصی‌ بریده و تهیه می‌‌شد، آتش را به هم می‌‌زد و ادعیه معینی‌ را زمزمه می‌‌كرد و روحانیون (شربت) هوم نثار می‌‌كردند. در اثنای‌ تلاوت ادعیه مقدسه یا سرودن قسمت‌های‌ اوستا، روحانیون شاخه نبات هوم را پس از تطهیر در هاون می‌‌كوبیدند، بعد از تهیه هوم آن را نثار می‌‌كردند. زئوتر[1] بعضی‌ از متون اوستا را با تشریفات گوناگون و با استعمال برسم تلاوت می‌‌نمود… .» / ایران در زمان ساسانیان، ص 186.

 در باب تعداد روحانیان آتشگاه‌ها در كتاب آثار باستانی‌ جلگه مرودشت چنین درج آمده:

 در عهد باستان آتش به تناسب اجتماعات و شهرها نام و درجه مخصوصی‌ داشته است. آتشخانه را مانبذ یا كدخدای‌ خانه نگاه می‌‌داشته، در هر عشیره یا دیه (آذران) دو مغ بوده، ولی‌ دركوره یا ایالت (بهرام – ورهران) هیئتی‌ تحت ریاست یك موبد نگاهدارنده آتش بوده‌اند. / آثار باستانی جلگه مرودشت، ص 141.

 باری‌ روحانیان و موبدان موظف بودند كه سرودها و ادعیه اوستا را از بركنند، چون گاه به سبب نبودن یا نادر بودن نسخه اوستا دسترسی‌ بدان امكان نداشت. از این رو در پاره‌ای‌ از آثار زرتشتی‌، حافظه ضعیف و نسیان برای‌ یك تن روحانی‌ زرتشتی‌ در ردیف الحاد و كفر بود و از گناهان كبیره به شمار می‌‌آمد. / تاریخ ایران باستان، دیاكونف، ص 429.

 روحانیان خواندن دعاهای‌ مقرر پنجگاه روز و همه اعمال مذهبی‌ را در آتشكده‌ها به انجام می‌‌رساندند، به ویژه هنگام اعیاد شش‌گانه سال (عیدهای‌ آفرینش هستی‌) كه گاهان بار (گاهنبار، گهنبار) نام داشت و در فصول معین برگزار می‌‌شد. مراسم جنبه‌ای‌ سخت باشكوه به خود می‌‌گرفت.
/ ایران در زمان ساسانیان، كریستن سن،ص 178.

 در این جشن‌های‌ شش‌گانه به ویژه ویسپرد سروده می‌‌شد. اصحاب دین به بیش از هر چیز دیگر بستگی‌ و ارتباط داشتند و خدمت در آتشكده عمده اشتغال ایشان بود. / پرستشگاه زرتشتیان، ص 84.

 رفتن به آتشگاه اختصاص به روحانیان نداشت بلكه افراد عادی‌ نیز جهت نیایش آتش بدان‌جا می‌‌رفتند. در كتاب واژه‌ای‌ چند از آذربد مارسپندان در این باب اندرز زیر از وی‌ درج آمده است:

 «72. هر روز سه بار اندرمان آتشان شوید، وآتش را نیایش كنید.

 73. چه هركه اندرمان آتشان بیش رود وآتش را بیش نیایش كند، او را خواسته وپارسایی‌ بیش بخشند.«

 كریستن‌سن گفته: «اشخاصی‌ كه در زمره روحانیون نبودند، همچنین در آتشكده‌ها راه داشتند و مكلف بودند به آن مقام رفته و دعای‌ آتش نیایش نیایش آتش» را بخوانند. مردم معتقد بودند كه هركس در روز سه بار به آتشكده برود و دعای‌ آتش نیایش را بخواند صاحب ثروت و فضیلت می‌‌شود.» / ایران در زمان ساسانیان، ص 187.

 در كتاب معماری‌ ایرانی‌ آرتور پوپ آمده است:

 «آتشكده‌ها و پرستشگاه‌های‌ ساسانی‌… برخی‌ كه محل آنها هشیارانه انتخاب شده بود به شركت كنندگان درنیایش‌ها اختصاص داشت. در بقیه فقط موبدان راه می‌‌یافتند، و به منظور نگهبانی‌ از آتش مقدس بود.» / معماری ایرانی، پوپ، ص 54.

 لویی‌ واندنبرگ نوشته است:

 از تشریفات مذهبی‌ آنچه كه مربوط به عموم مردم بوده است دراطراف چهارطاقی‌ انجام می‌‌گرفته … آتشی‌ كه درزیرآن روشن می‌‌شده از محل محفوظی‌ كه در مجاورت چهارطاقی‌ قرار داشته به آن محل آورده می‌‌شده. / باستانشناسی ایران باستان، ص 222.

 در برگزاری‌ مراسم مذهبی‌ همیشه دو موبد لازم بوده است. این دو موبد، گاه باهم و گاه جدا ازهم اوستا را با آهنگ مخصوصی‌ از بر می‌‌خواندند. این آداب كه اكنون نیز در میان زرتشتیان مقیم هند معمول است، از عهد ساسانیان یا پیش از آن زمان به جای‌ مانده است. / یادنامه پورداود، ص77.

 برای‌ ستایش آتش همیشه درآتشگاه به گرد آتش می‌‌ایستادند و آتش قبله ایشان بود و كلمه «پرستیدن» خود براین نكته دلالت دارد و ملخص قول پورداود در این باب چنین است:

 واژه «پرستیدن» در فارسی‌ گویاست كه ایرانیان در پیرامون آتش گردآمده، به ستایش و نیایش می‌‌پرداختند. «ستا» در اوستا و پارسی‌ باستان و سانسكریت به معنی‌ ستادن (ایستادن، استادن) است با جزء «پر» كه در پارسی‌ باستان پری‌ Pariy و در اوستا پئیری‌ Pairi به معنی‌ گرداگرد و پیرامون است درآمیخته است،و روی‌ هم، یعنی‌ پیرامون چیزی‌ ایستادن یا گرداگرد چیزی‌ به نیایش ستادن… . واژه دودمان نیز در فارسی‌ گویاست كه درپیرامون آتشدان یا ازجایی‌ كه دودی‌ برخاسته وآتشی‌ برافروخته شده، خان ومان خاندان ایرانی‌ ساخته شده است. / یسنا، ج2، ص123، مقاله پورداود در باب آتش.

 مغان همچنین جهت فال گیری‌ به آتش مقدس می‌‌نگریستند و از آینده خبر می‌‌دادند و با حساب‌های‌ نجومی‌ زایجه طالع می‌‌گرفتند. / ایران در زمان ساسانیان، كریستن سن، ص202.

 آتشگاه در حكم مدرسه و مركز تعلیم دانش بوده است: به روزگار باستان علوم ومعارف و تعلیمات دین باهم جمع بودند، و دانش‌های‌ زمان، جملگی‌ یا در متن كتب دینی‌ یا در شروح و تفاسیر آنها مضبوط بود؛ در ایران اوستا عمده منبع همه فنون و علوم محسوب می‌‌شد، و هیربدان یا رؤسای‌ آتشكده‌ها وظیفه تعلیم را برعهده داشتند. ذكر این مهم در وندیداد اوستا بدین قرار آمده است:

 در آغاز روز و پایان آن، درآغاز شب و پایان آن باید خرد و پارسایی‌ را نیرو بخشید و به نماز و دعا پرداخت و تعالیم هیربدان و آتروپت‌ها را كه از قدیم الایام تعلیم داده‌اند آموخت. وسط روز و وسط شب برای‌ خوابیدن واستراحت نمودن است. /  وندیداد، ترجمه دكتر موسی جوان، ص110.

 كلمه هیربد خود به معنی‌ آموزگار است، از اصل ائثر Aethra  برابر آموزش و پئیتی‌ Paiti به معنی‌ دارنده است. در كتاب پرستشگاه زرتشتیان ذكر شده:

 در ایران باستان آتشكده‌ها به غیر از جنبه پرستشگاه جنبه‌های‌ فعالیت دیگر نیز داشته:

 نخست، دادگاهی‌ بوده كه موبد بر كرسی‌ خویش به دادرسی‌ مردم می‌‌پرداخته، وچون ایزد مهر را نگاهبان پیمان و داد می‌‌دانند به تدریج آتشكده به درمهر نامور گردید.

 دوم، درمانگاهی‌ بود كه به معالجه جسمی‌ وروحی‌ مردم می‌‌رسید.

 سوم، آموزشگاهی‌ بود مجهز، با كتابخانه جامع برای‌ تعلیم كودكان به دروس دینی‌ و رسمی‌. / پرستشگاه زرتشتیان، ص12.

 استاد پورداود درباب آموزش به وسیله پیشوایان دینی‌ نوشته:

  … چون در روزگاران پیش، كارآموزش و پرورش مردم با آترباتان (پیشوایان دینی‌) بوده، این است كه هیربدان یا استادان و آموزگاران از همان گروه پیشوایان به شمار می‌‌رفتند. / یسنا، بخش 2، ص22، نقل در قصران، صص 715 تا 720.

 در كتاب پرستشگاه زرتشتیان توصیه شده :

 طبق آیین دینی‌ هرشهری‌ به علاوه آدریان فراوان یك آتش ورهرام نیز باید داشته باشد، و دهات و بلوكات فقط درمهر و آتش دادگاه. / پرستشگاه زرتشتیان، ص 41.

 نیز در روایات داراب هرمزدیار مذكور است:

 هر جانب كه مقام بهدینان باشد ایشان را فریضه است كه آتش آدران نشانند، كه كرفه ارجمند است. هر مقامی‌ كه ده خانه بهدینان باشد، واجب است كه آتش آدران در میان ایشان باشد. ده‌های‌ بزرگ معلوم است كه داشته باشند، كه آتش خانه‌های‌ بهدینان اسپرده نگردد. / روایات داراب هرمزدیار، ج 1، ص 73.

 در همین كتاب درچند مورد این دستور تأكید شده است:

 البته می‌‌باید كه به هرحلقه بهدین گنبد آتشخانه‌ها بسازند و آتش آدران بنهند و یك خدمتكار مواجب بدهند كه آتش را خدمت كند. / همان مرجع.

 نظایراین روایات دركتاب‌های‌ دینی‌ زرتشتیان فراوان است كه به همین مقدار بسنده می‌‌كنیم.

 چنان‌كه گذشت آتش آتشگاه‌ها ازاصناف گوناگون تركیب می‌‌یابد و به عقیده زرتشتیان راز آن در این است كه هنگام اشتغال هر صنف از مردم به كار خود، امواج افكار آن‌ها طبعاً آتش منسوب بدیشان را متأثر می‌‌سازد و افكار ایشان در آن آتش تعبیه می‌‌گردد و آتش‌ها صاحب امواج افكار آن پیشه‌وران می‌‌شوند. از این رو كانون آتشگاه كه از آتش اصناف مختلف تركیب یافته از امواج گوناگون پر می‌‌شود و نیایش‌كنندگان كه هر یك دارای‌ موج فكری‌ خاصی‌ هستند، از همان نوع موج موجود در پرستشگاه تاثیر می‌‌یابند و تسلی‌ پیدا می‌‌كنند / پرستشگاه زرتشتیان، ص 211.

 در آیین زرتشت اصرار شده است كه در هركجا گروهی‌ از زرتشتیان اقامت می‌‌كنند و آن‌جا را وطن می‌‌گیرند، آتشگاهی‌ به وجود آورند. این دستور در همه كتب دینی‌ و رسائل مذهبی‌ ایشان ثبت است. در كتاب روایات داراب هرمزدیار نوشته شده:

 هر دهی‌ یك آتش آدران باید نهادن. مردم بهدین هر سه روز تا هفت روز آتشخانه‌ها باید چیدن و بر سر آتش آدران بردن و آن آتش هریك سال یا سه سال برچیدن وبرسرآتش ورهرام بردن. / روایات داراب هرمزدیار، ج1، ص72.

 آتشگاه‌ها را بیشتر در بلندی‌ می‌‌ساخته‌اند. گروهی‌ بناهایی‌ ازنوع این آدران را بدان سبب كه برفراز كوه پی‌ افكنده شده آدران نمی‌‌دانند، نظر این گروه بدان سبب كه برمبنای‌ تتبع و تحقیق استوارنیست، فاقدارزش است وبرای‌ رفع ابهام در ذیل آتشگاه‌های‌ عمده‌ای‌ راكه روی‌ كوه‌ها طرح افكنده بوده‌اند، با ایجازی‌ تمام شرح می‌‌دهیم.

 ایرانیان باستان آتشگاه فراوان داشتند، لكن از آن همه سه آتشگاه معظم‌تر و بیشتر مورد تجلیل بوده است: 1. آذر فرنبغ، 2. آذر گشسب، 3. آذر برزین مهر.

 پورداود در مقاله آتش در باب اهمیت این سه و این‌كه محل هرسه برفرازكوه بوده است ازمنابع پهلوی‌ چنین نقل كرده است:

 در سنت دیرین ایرانیان، آن چنانكه در نامه پهلوی‌ بندهش، فرگرد هفدهم آمده از برای‌ پناه و پشتیبانی‌ سه گروه از مردم جهان سه آتش پدید آمده، و درروزگارجمشید هریك ازاین سه آتش نگهبان وپرستار این سه گروه بوده‌اند:

 نخست، آذر فرنبغ كه جمشید آن را در پرستشگاهی‌ در كوه فرهمند خوارزم فرونهاد… . در روزگار كی‌‌گشتاسب كه دین (زرتشتی‌) پدید آمده، آذرفرنبغ ازخوارزم به كوه روشن كابلستان، در سرزمین كابل، برده شده و تاكنون هم در آن‌جاست.

 دوم، آذرگشسب كه تاروزگارپادشاهی‌ كیخسرو هماره پناه جهانیان بود. آن‌گاه كه او بتكده دریاچه چیچست را برافكند، آن آتش او را راهنمایی‌ كرد و تیرگی‌ آن دژ را بركنار ساخت.

 سوم، آذر برزین مهركه تا هنگام شهریاری‌ گشتاسپ، همچنان پناه مردم گیتی‌ بود… . / یسنا، ج2، ص 172 نقل در قصران، ص 694.

 اینك بجاست به نقشه و طرح آتشكده‌ها توجه كنیم. این نكته بیشتر از آن جهت با اهمیت و قابل تأمل است كه معماری‌ آتشكده‌ها در اعصار و قرون بعد مبنای‌ طراحی‌ كلیسا و مسجد قرار گرفت. باید به خاطر داشت كه شكل بنای‌ تمامی‌ آتشكده‌ها یكسان بوده است.

 آرتورپوپ درباره نقشه و طرح معماری‌ آتشكده‌ها می‌‌نویسد:

 «… آتشكده‌ها و پرستشگاه‌های‌ ساسانی‌، كه آیین و سنتی‌ چندین هزارساله داشت، در سراسر ایران و شاهنشاهی‌ ساسانی‌ پراكنده بود. برخی‌ درمعرض دید وبرای‌ پرستش همگانی‌ بود و برخی‌ دیگر تنها در دسترس موبدان و برای‌ نگهداری‌ آتش مقدس به كار می‌‌رفت. شكل آنها یكسان بود: گنبدی‌ بر روی‌ گوشواره‌ها و بربالای‌ چهارپایه بزرگ كه طاق‌نماهایی‌ آن‌ها را به یكدیگر می‌‌پیوست. گاه دالانی‌ معبد داخلی‌ را احاطه می‌‌كند و برای‌ آن حالت حفاظ دارد. چند بنای‌ باقی‌ مانده، جز به ندرت، به حالت ویرانه است.

 یك استثنای‌ مهم درمورد حالت ویرانی‌ این چهارطاق‌های‌ كوچك آتشكده بسیار قدیمی‌ ساسانی‌ درنیسار، احتمالاً از سده دوم است كه عاقلانه حفظ شده است. اندازه‌های‌ متناسب اجزای‌ آن افسون كننده است، ولی‌ خیلی‌ مهم‌تر از آن نشانه‌های‌ یك راه حل قدیمی‌ برای‌ انتقال از اتاق چهارگوش به گنبدِ گرد است. از بیرون از سه عنصر مشخص تشكیل شده: یك پی‌ بزرگ چهار گوش با چهار پایه و طاقنمای‌ ورودی‌ متقارن.

 یك چارگوش متحدالمركز كوچك‌تر بر بالای‌ این پی‌ و گنبدی‌ بر روی‌ این چارگوش واسطه، در داخل، در هر گوشه چارگوش كوچك‌تر یك طاق مخروطی‌ كوچك، یعنی‌ گوشواره، گنبد را به پایه‌ها متصل می‌‌كند. در واقع این گوشواره‌ها داخل چهارگوش كوچك را در قاعده به یك هشت گوش (البته با اضلاع نامساوی‌) و در رأس به یك شلجمی‌ تبدیل می‌‌كنند. اقسام سنگچینی‌ از لاشه سنگ‌های‌ بزرگ ناتراش تا قطعه سنگ‌های‌ تراشیده چهارگوش بالای‌ طاقنمای‌ درها بر حالت صمیمیت و سادگی‌ بنا می‌‌افزاید. بقایای‌ آتشكده ساسانی‌ دیگر در قصرشیرین از اواخر آن دوره و آتشكده‌های‌ دیگری‌ از قرون جلوتر، از قبیل آتشكده‌های‌ تنگ چاك – چاك، كوه خواجه (پارتی‌)، كازرون و فیروزآباد، همگی‌ شواهدی‌ است بر پایداری‌ و توسعه این شكل معماری‌. در همه این‌ها، گچبری‌ تزیینی‌ اصلی‌ و اشكال قالبی‌ بیشتر از میان رفته و اندود ضخیمی‌ كه زمانی‌ دیوارهای‌ سنگی‌ ناهموار را می‌‌پوشاند فروریخته و دیوارهای‌ لخت نمودار شده كه هر چند بدریخت و دلتنگ كننده است، اغلب از لحاظ سادگی‌ و قدرت شكل و حجم برشكوه بنا می‌‌افزاید.

 نقشه و ساختار آتشكده‌های‌ ساسانی‌ چنان ساده و پرهیبت بود كه تأثیری‌ نمایان بر شرق و غرب هر دو اعمال كرد. در سرزمین‌های‌ بودایی‌ آتشكده آن قدربه معبد بودایی‌ شباهت پیدا كرد كه مورد قبول قرار گرفت و به خاطر فضای‌ وسیع داخلش مزایای‌ فراوانی‌ داشت وبه صورت «معبد مجوف» بودایی‌ به كار گرفته شد كه داخل آن برای‌ عبادت به كار می‌‌رفت و پراز پیكره‌های‌ بودا بود. گسترش آن در غرب چشمگیرتر بود. مسیحیت در شاهنشاهی‌ ساسانی‌ جایگاه ویژه‌ای‌ داشت، به‌ویژه در زمان خسروپرویز،ودرنقاط زیادی‌ كلیساهای‌ مسیحی‌ وجود داشت (تنها سه تا از آن كشف شده، در تیسفون، حران و رسافه، هر سه در عراق). این‌ها و شاید سایر كلیساهای‌ قدیمی‌ با نقشه معروف به صلیب چهارگوش دراصل چنان به برخی‌ آتشكده‌ها شبیه است كه مسیحیان و زرتشتیان به تناوب از یك بنا استفاده می‌‌كردند و با نیازهای‌ آیینی‌ هر دو گروه متناسب بوده است. این پذیرش نوع معماری‌ ساسانی‌ از سوی‌ مسیحیان یكی‌ ازراه‌هایی‌ بود كه شكل‌های‌ هنری‌ ایران را به اروپای‌ سده‌های‌ میانه رساند و تأثیر چشمگیری‌ بر معماری‌ رومیان گذاشت. همین نقشه آتشكده ساسانی‌ در یك رشته از كلیساهای‌ ارمنستان تكرارشد و از آن‌جا در بالكان انتشار یافت. تأثیر آن در خود ایران تا به امروز ادامه یافته و سنت واقعاً پایداری‌ است كه هنوز مورد پذیرش است.

 در سده بعدی‌ بناهای‌ مهم بسیاری‌ ساخته شد، كه از آنها تنها اشارات لفظی‌ باقی‌ است: دو مسجد بزرگ در بخارا و چندین مسجد در ری‌، ارگ سمنان، كاروانسرای‌ هارون الرشید در جاده توس، مسجد ساری‌ ومسجد قزوین كه در سال 868 ق. به اتمام رسید. ازدارالاماره ابومسلم در مرو در سال 747 ق. امروز جز خاطره‌ای‌ باقی‌ نیست. ولی‌ به خاطر نماد سنتی‌‌اش به ویژه اهمیت زیادی‌ داشته. نقشه آن در اصل همان نقشه آتشكده ساسانی‌ بود: ساختمان بزرگ گنبد داری‌ كه به هر چهار طرف باز می‌‌شد، با چهارایوان طاقدار به شكل تونل كه به حیاط چهارگوش مركزی‌ راه داشت. در عین حال نمایشی‌ بود از چهاربخش جهان و مانند دروازه تخت جمشید نمایشی‌ از حكومت جهانی‌ بود. ابومسلم عادت داشت در وسط این بنا جلوس كند – كه شاید نوعی‌ عمل عبادی‌ بود – و برای‌ طرح جسورانه برانداختن امویان و نشاندن یك ایرانی‌ در مسند دولت اسلامی‌ طلب یاری‌ كند.

  … بنابر مشهور زادگاه زرتشت در این‌جا بوده …این محل كه پیش‌تر به شیز یا گنَزَك معروف بود، امروز تخت سلیمان نامیده می‌‌شود… . آن مكان مقدس خاص و محل آتشكده بزرگی‌ بوده كه ادعا می‌‌شد آتش مقدس همه آتشكده‌ها مدت 700 سال از آن روشن شده بود. / معماری ایران، صص 65 و 71 و 80 و 275.

 معمولاً بنای‌ یك آتشكده عبارت است از یك اتاق چهار گوشه كه سقف آن طاق ضربی‌ است و گاهی‌ اطراف آن را راهرو یا دالانی‌ گرفته و در هر یك از چهار دیوار اطراف ورودیه طاقی‌ ساخته شده كه بعد از اسلام بدان چهارطاق می‌‌گفتند / ترجمه كتاب ایران تألیف ویلبر نقل از كتاب ایران از نظر خاورشناسان، ص 21.

 «… در بنای‌ معابد تغییراتی‌ صورت گرفت. تالار مركزی‌ آتشكده، مربع و محصور به چهار دالان بوده است… .» / تاریخ ایران گیرشمن، ص 327.

 آتشكده‌ها عموما دارای‌ ثروت و موقوفات فراوان بودند. / یشتها، ج 1، ص 171.

 بنابر این  همیشه مورد طمع دشمنان بوده‌اند. اسكندر مقدونی‌ آتشكده‌ها را ویران ساخت و هیربدان را بكشت و كتاب دینی‌ ایشان را كه زرتشت آورد، بسوزاند. / البدء والتاریخ، ج3، ص 153.

 و همه اموال و گنجینه‌های‌ سیم و زر آتشكده‌ها را به تاراج برد.

 مورخان اشاراتی‌ دراین باب دارند كه چون اردشیر بر سریر شاهی‌ استقرار پیدا كرد، آتشكده‌ها را خراب و آتش مقدس را خاموش كرد، پس بفرمود تا آتش‌ها را از نو روشن كنند و نیایش آن را از سر گیرند.
/ تاریخ ساسانیان، فروغی، ج 1، صص 125 و 126.

 هم بدین عهد آتشدان راعلامت ملی‌ قرار دادند. اردشیر بر طبق وعده‌ای‌ كه داده بود مغ‌ها را مورد لطف قرارداد، و رئیس ایشان را كه به لقب موبد موبدان ملقب بود به یكی‌ از بلندترین مقام‌های‌ دولتی‌ ارتقاء بخشید. / تاریخ ایران قدیم، ص 153.

 در جریان فتح ری‌ به دست مسلمانان به مقدار غنیمت مداین  غنیمت افتاد. / تاریخ طبری، ص 253.

 مردم ری‌ با سردار اسلام صلح كردند بر این شرط كه پانصد هزار درم پرداخت نمایند و او آتشكده را خراب نكند. / فتوح البلدان، ص 318.

 كوتاه سخن این‌كه آتشكده با نام‌های‌ آذركده، آتشخانه، آتشدان، آتشگاه، بركه و… خوانده می‌‌شد و علاوه بر كاركرد پرستشگاهی‌ آن، آتشكده‌ها محل آموزش كلیه علوم، مداوای‌ جسم و روح، نگهداری‌ كتاب، اهدای‌ نذورات و جمع‌آوری‌ زر و سیم و اشیاء قیمتی‌ بود.

 


1. Zaotar

ارسال دیدگاه

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.