در دوران قاجاریه به ویژه عهد ناصری، در تهران مراسم چراغانی وآتش بازی بسیار متداول و مرسوم بوده است؛ چنانكه بیشتر سیاحان اروپایی كه از تهران دیدن كردهاند و این مراسم را مشاهده نموده اند، در سفرنامههای خود از آن به تفصیل یاد كرده اند.
مرحوم شهری راجع به آتش بازی مینویسد:
«آتش بازیها عبارت بودند از فشفشه و ترقه و پاچه خیزك برای بچهها و ستاره افشان و كوزه و خمپاره و انواع دیگر كه برای جشنها ساخته میشدند.»
این آتش بازیها در چهار طرف و گوشه كنار باغچه وسط میدان توپخانه (میدان امام) كار گذاشته شده از عصر روزِ آتش بازی مزقانچیها كنار حوض در قسمت شرقی باغچه ایستاده مترنم میشوند و با تمام شدن كار آنها كه مقارن با تاریكی غروب بود، آتش بازی شروع میشد. وسایل این آتش بازی را مهندسین فرانسوی ساخته و اداره میكردند و به كارگران قورخانه میآموختند. / تاریخ اجتماعی تهران، ج3، ص323.
در تابستان سال 1238 ق. فتحعلی شاه مصمم شد به قله توچال صعود كند. از دو روز قبل چادرهای سلطنتی مورد نیاز را به قله حمل و برپا كردند. در اوایل ماه ذیقعده، شاه از قصر كاووسِ امامزاده قاسم صعود خود را آغاز كرد و پس از چهار ساعت به قله رسید و به اشاره فتحعلی شاه در چند شبی كه در قله به سر بردند، مراسم آتش بازی بر پا میكردند و با آتش زدن درختها از فراز تا نشیب كوه را چون روز روشن میكردند . این مراسم كه از تهران به خوبی دیده میشد، منظرهای بسیاربدیع و تماشایی داشت.
/ روضه الصفای ناصری نقل در تهران به روایت تاریخ، ص 269.
در كتاب مسافرت به ارمنستان درباره آتش بازی چنین آمده است:
ایرانیان شمار بسیاری چراغ را به وسیله ریسمانها بر چوببندیها ثابت میكنند و خوشه گلها و تاج گلها و زیورهای مختلف دیگر به وسیله آنها به وجود میآوردند. / مسافرت به ارمنستان، ص233.
دكتر فووریه، پزشك فرانسوی ناصرالدین شاه نیز در این باره مطلبی دارد:
در سال 1269ق. كامران میرزا در كامرانیه مهمانی داد. 110 نفر را دعوت كرد، وزیر مختار آمریكا نیز بود... . بعد از شام آتش بازی هم كه دراین قبیل مهمانیها جزو ضروریات بود، برپاشد.
خانم كارلاسرنا سیاح اروپایی هم در زمانی كه درتهران اقامت داشته است مراسم آتش بازی را دیده و چنین شرح داده است:
شرقیها به طوركلی هرنوع نمایش چشم نواز را دوست دارند و برای ایرانیان هیچ چیز خوشایندتر از آتش بازی نیست. هر رویداد خوشی با آتش كردن فشفشهها جشن گرفته میشود، خواه روزهای برگزاری سه عید بزرگ ملی نوروز، روز تولد شاه یا سالگرد جلوس وی بر تخت سلطنت باشد و خواه اعیاد مذهبی یا جشنهای خانوادگی. در هر صورت، در تمامی این مراسم، آتش بازی در صدر برنامه هاست. حتی فقیرترین خانواده هاهم دست كم چند شاهی برای خرید ترقه، پول خرج میكنند.
... مراسم آتشبازی همیشه در خیابان اصلی منتهی به قصر انجام میگیرد... شاه كه بالا نشسته بود میتوانست خوشه رنگارنگ فشفشهها را كه هر لحظه به شكل و رنگ دیگری درمی آمد و باران زیبای آتش را كه از آسمان سرازیرمی شد ورقص سرورانگیز شعلهها را خوب تماشا كند.
وقتی آخرین فشفشهها به آسمان رفت، مردم تهران همه خرم و خندان به خانههای خویش بر میگشتند، با این آرزودردلشان كه چنین مراسمی بازهم تجدید و تكرار شود. / سفرنامه كارلاسرنا، ص220.
روز دوشنبه سویم ]سیم[ شعبان 1326]ق. [امروز عید سعید مولود حضرت سیدالشهدا (ع) است. دیشب در باغ شاه، آتش بازی و بعضی از دكاكین چراغانی بود... / تاریخ بیداری ایرانیان، ج2، ص192.
روز یكشنبه 11 ذی القعده الحرام [1326 ق.[ امروز قبل از ظهرچند شلیك توپ برای جشن عید تولد حضرت رضا (ع) خالی كردند شب گذشته هم در باغ شاه آتش بازی [بود]. / همان مرجع، ج 2، ص 263.
روز پنجشنبه چهاردهم ذی الحجه الحرام 1326 ]ق.[ شب گذشته در خانه سپهسالار مهمانی بود و جشن گرفته بود وچراغانی و آتش بازی مفصلی داشت. / همان مرجع، ج 2، ص 274.
تاجالسلطنه دختر ناصرالدین شاه درباره آتشبازیای كه در مراسم عروسی خودش انجام شده مینویسد:
«شاه به سر در الماسیه رفت. فرمان به آتش بازی داده شد. پس از یك ساعت از خانواده داماد... اجازه بردن ما را از حضرت سلطان خواسته... .» / خاطرات تاجالسلطنه، ص 74.
اجرای مراسم آتش بازی وتهیه مواد مورد نیاز با كاركنان قورخانه تهران بود وآنها به طور رسمی موظف بودند درتمام اعیاد و جشنها این مراسم را كه بسیار مورد توجه مردم تهران نیز بود، درمیدان توپخانه اجرا نمایند، البته در مهمانی درباریان نیز در منازل ایشان مختصرتر اجرا میشد.
گوبینو درباره آتش بازی در ایران مینویسد:
«... چیزی كه باعث سرگرمی ما شد آتش بازی بود كه آن شب ترتیب داده بودند. در اروپا آتش بازی نوعی نمایش مثل تئاتر است كه همه را محظوظ میكند، ولی هرگز بین حضار هیجان شدید به وجود نمیآید. در ایران كه هنرآتش بازی بسیار فراتر از كشور ما رفته است، مانند مراسم گاوبازی در اسپانیا مردم را به هیجان میآورد. جمعیت در فاصله مناسبی قرار نمیگیرد و میخواهد در وسط آن باشد. هركس میكوشد یك ترقه، فشفشه، چنبره آتش بازی دردست داشته باشد. یك شخص موقر را با قیافه دانشمندان و ریش بلند كه تا كمرش میرسید دیدم كه با هیجان در جذبه عمومی شركت كرده بود و از این سو به آن سو میدوید و چنبرهای را تكان میداد واز فرط لذت به حالت خلسه درآمده بود. در این جشن شادی آفرین بسیاری از سبیلها سوخت، لباسها آتش گرفت، ولی هیچ كس اعتنایی نداشت و نهایت خوشبختی درهمین بود. نمیدانم چطور شد كه ما هم تحت تأثیر شادی عمومی قرارگرفتیم و احتیاط را كنار گذاشته مانند سایرین در وسط آتش بازی به دویدن پرداختیم بدون آنكه متوجه باشیم تیرهای سوزان از هر سو بر سرمان میبارد و فشفشهها از میان پاهایمان به هوا میرود. هیجان، قهقهه و خوشحالی اهالی قم و همراهانم به من هم اثر كرده بود. به خصوص وقتی شخصیتهای این رقص آتش كه گویا هربار در مراسم شركت میكنند و شادی عمومی را به اوج میرسانند.»/ سه سال در آسیا، ص 190.
در كتب تاریخی قاجاریه اغلب نویسندگان به مراسم آتش بازی كه خود مشاهده كردهاند اشاره داشتهاند كه برخی ازآنها ازاین قراراست: سه سال دردربارایران، صص 144 189 204 / سفرنامه عراق عجم، صص 60 87 135 150 / سفرنامه ناصرالدین شاه به خراسان، ص 150 / مسافرت دیولافوا در ایران و كلده، صص 116117 / عین الوقایع، ص122 / سفری به دربار سلطان صاحبقران، ص 242 / خاطرات ناصرالدین شاه در سفر سوم فرنگ، صص 176 280 281 / سفرنامه ابراهیم صحافباشی، ص 44. و... .