حال و هوایی از دوره ناصری
داریوش شهبازی
22 آذر 1399
نوبویوشی فوروکاوا (۱۸۴۹-۱۹۲۱م) افسر ژاپنی است که در سال ۱۸۸۰م. از سوی دولت ژاپن همراه هیئتی به ایران سفر کرد. به حضور شاه ایران رسید و از ناصرالدین شاه، نشان شیر و خورشید گرفت. این هیئت از بوشهر به تهران و از تهران به بندرانزلی و اروپا رفت و سپس به وطن خود بازگشت.
نوبویوشی در این سفر به دقت ابعاد گوناگون ایران را پژوهید و خاطرات پژوهشگرانه خود را از مقایسه دو فرهنگ ایران و ژاپن به لحاظ پیشرفت ژاپن و عقب ماندگی ایران نوشت. او از ملاقات شاه ایران و از آرزوهای دور و دراز وی و از پرسش و پاسخ های بین شاه و هیئت یاد کرد. گفتگوهایی که در نوع خود جالب و در عین حال غم انگیز است.
او متحیرانه نوشت؛ چگونه ملتی که روزگاری دارای فرهنگ و تمدن غنی بوده، امروز چنین تهی شده و علم و فرهنگ در جامعه آنان، بی ارج گردیده است. وی آشوبهای پی درپی را از عوامل عقب ماندگی ایران دانسته و دلیل رشد نیافتگی فرهنگی ایرانیان دوره قاجاری را حکومت هشتاد ساله سلسله قاجاریه پنداشته و از رواج عادت بد و ناپسند دادن و گرفتن رشوه حتی درمدرسه و معلم در ایران دانسته که در سراسر ایران گسترده است. گواینکه آرامشی بر قرار شده است.
فوروکاوا در توصیف ناصرالدین شاه و اوضاع کشور نوشت: این سیما و ظاهرش ناساز مینمود و شکوه شاهانه در آن نبود و پیدا بود که در نفوذ رسم و راه اروپایی درآمده و فقط زینت ظاهر را فراگرفته است… شاه کاخ تابستانی دارد و ۱۳۴ زن در حرم و خود با شکوه رفتار میکند و به تجمل میگذراند و به اخذ مظاهر تمدن مسرور است و میبالد؛ اما از تهران که پا بیرون بگذاریم، یکسره بیابان بی انتها است و اگر هم اراضی کشت شدنی اینجا و آن جا باشد، زارعانش در خانه محقر یا زیر چادر سر میکنند و برای کمک به امر معاش خود دام نگاه میدارند.»
و در ادامه افزود:« پست خانه و خط تلگراف ساختهاند؛ اما راه سازی نکردهاند… و مردم بیشتر کاروانی به هر جا سفر میکند. به گمانم در ایران هم برای خطر نکردن و ایمن ماندن، دفاع مملکت را به دست بیگانگان سپردهاند.»
او از منظر نظامیگرانه به دقت قشون ایران را واکاویده و از فساد و کاستی دستگاه حکومت و نابسامانی قشون قاجار و از ناکارامدی قشون و از کنارماندن افسران ایرانی انتقاد کرده است و با شگفتی و حیرت می نویسد؛ با این احوال چگونه امور مملکت می گذرد. «طرز و تدبیر کار سپاه در اینجا، همان به انتظار بخت و اقبال نشستن است. آنچه پیدا است، قشون دولتی خموده و ناکار آمد است».
« به تازگی یکی از اشراف فرزند خود را با نامه ای نزد سرهنگ اتریشی معلم مدرسه نظامی فرستاده و در این نامه خواهش کرده بود که این جوان را یکی – دو سال آموزش دهند تا درجه سرتیپی بگیرد. سرهنگ اتریشی پاسخ داده بود که او خود چندین ده سال در مدارج نظامی خدمت و طی مراحل کرده تا به درجه سرهنگی رسیده است و نمی تواند این درخواست را بپذیرد».
« با آن که جایی به نام مدرسه نظام هست، اما این جا فقط اسم و عنوانی است و نمی تواند کسی را برای کارِ افسری و مأموریت فرماندهی یاری رساند.»
سربازگیری هنوز به رسم قدیم است و از هر طایفه و عشیره در ولایات و بلوکات ممالک ایران سرباز می گیرند. مدت خدمت نظام معیّن نیست و بسیاراند پیرمردان موی سپید، همردیف نوجوان در یک هنگ خدمت می کنند و این ترکیب هرگز وحدت و همکاری مطلوب میانشان را حاصل نمی دهد.
او از روزهداری ایرانیان مینویسد: «از اعیـاد دینی، عیـد پایان ماه رمضان است که آن را فصل روزه میگوینـد و ماه نهم سال در تقویم اسـلامی است. در این ماه بود که قرآن برحضـرت محمد (ص) نازل شد. در این ماه که رمضان خوانده میشود، مردم همه در روز میخوابند و هنگام عصر بلند میشوند. هر روز غروب در مرکزشهر توپ میاندازند تا هنگام افطار را خبر بدهند. مردم به شنیدن صـدای توپ از خواب برمیخیزنـد و غذا میخورند و سـپس به تلاوت قرآن و خواندن نماز میپردازند. در نیمه شب دوباره غذا میخورند و شب را به روز میرسانند، و با دمیدن سپیده صبح دوباره میخوابند. زندگی آنها در سراسر این ماه بر این روال است. بـا سـرآمدن فصـل روزهداری، مردم همه جمع میشوند و گویا به مـدت سه روز ضـیافت دارند و شراب مینوشند و گوشت میخورنـد. خیـال میکنم که هرچنـد که شـراب نوشیدن در اسلام سخت منع شده است، اما در این مواقع مجاز میشود و آنها خود را سزاوار ملامت نمیدانند.»
از البرز و دماوند ، رودها و دریاچهها، نخلستانهای، جنوب، جنگلهای شمال، چنارهای تهران، شهرهای ایران، پراکندگی و شمار جمعیت و از بیماری تب و آبهای آلوده نوشته است.
به خاندان قاجار، حاکمان قاجار و به معرفی سلطان کنونی این سلسله ناصرالدین شاه پرداخته و سلطنت ناصرالدین را سلطنت خودکامه خوانده و نوشته است؛ اختیار حیات و ممات مردم یکسره در دست شاه است و فرمان شاه اعتبار مطلق دارد و همه مردم باید آن را اطاعت کنند و وزارت خانههای ایران را صوری و کار وزراء را در واقع منشی گری شاه میداند و وزیر مسئولیت و اقتدار ندارد و ادارات ایران را جزء اسم چیز دیگری نمیداند و آنها را فاقد منشاء اثر و فعالیت و در یک کلمه شاه فعال ما یشاء در ایران است، رفتار حکومت با مردم بر روی هم رفته مانند؛ رفتار دشمن با مملکت تسخیر شدهای است. / سفرنامه فوروکاوا.